ام البنین سلاماللهعلیها الگوی ایثار و فداکاری
معرفی اجمالی حضرت امالبنین
حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) که نام اصلی ایشان فاطمه بنت حزام کلابیه است از خانوادهای شریف و بزرگوار بود که به شجاعت، سخاوت، و دیانت مشهور بودهاند. ایشان به دلیل ویژگیهای اخلاقی برجسته و نیت خالصانه برای خدمت به اهلبیت (علیهمالسلام)، توسط امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به همسری برگزیده شدند.
نام او فاطمه بود که بعدها و پس از ازدواج با امیر المؤمنین علیهالسلام با کنیه "امُّ البنین" (مادر پسران) مشهورشد. پدر و مادرش از خاندان بنی کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (ص) بودند و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند به گفته تاریخ فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود. وی شرافت خانوادگی و اصالت ذاتی و پاکی فطری را با نیروی جسمانی و زیبایی ظاهری یکجا به همراه داشت. روان پاک و روح تابناک این بانوی پاکدامن که بعدها به ام البنین شهرت یافت چنان در آسمان ایمان ما درخشید که پس از حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) بلندترین مقام را در میان زنان مسلمان احراز کرد.
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی ، بانوی بانوان کرده بود.
حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب[1]پدر ام البنین است مردی شجاع و دلیر و راستگو که از صفات ویژه اوست. وی از استوانههاى شرافت در میان عرب به شمار مىرفت و در بخشش، مهماننوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوی مشهور بود.تاریخ ویژگیهای این مرد بزرگ را به مناسبتهای گوناگون چون جریان خواستگاری ام البنین و ازدواج حضرت علی علیهالسلام ذکر می کند
مادر بزرگوار ام البنین ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب از اجدادرسول خدا وامیرالمومنین[2] است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است. بینش عمیق، دوستی با اهل بیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است.
خاندان این بانو از خاندانهاى ریشهدار و جلیل القدر بود که به دلیرى و دستگیرى معروف بودند وهر یک در بزرگی و شرافت به گونه ای مشهور گشتهاند.
فضائل اخلاقی حضرت امالبنین
حضرت ام البنین فضائل و کمالات بسیاری دارد که میشود در مورد آن سخن گفت؛ ولی در این نوشتار به یکی از فضائل و ویژگیهای حضرت که نقش مهمی در عظمت و بزرگی و جلالت پیدا کردن این بانو داشته و ایشان را محبوب دل اهلبیت علیهمالسلام نموده سخن خواهیم گفت.
۱. ایثار و فداکاری
یکی از ویژگیهای برجسته حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) ایثار ایشان در خدمت به اهلبیت (علیهمالسلام) بود. پس از ازدواج با امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ایشان با نهایت احترام و محبت به فرزندان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) رسیدگی میکردند و هیچگاه جایگاه خود را بالاتر از آنها ندانستند. محبت مادری ایشان به امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) زبانزد تاریخ است.
ایثار و فداکاری حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) یکی از زیباترین جلوههای شخصیت این بانوی بزرگوار است که در تاریخ اسلام ثبت شده است. این ویژگیها نهتنها در تربیت فرزندان ایشان، بلکه در رفتار، گفتار، و عملکردشان در قبال اهلبیت (علیهمالسلام) و واقعه کربلا نمایان است. در ادامه، با استناد به منابع تاریخی و سخنان بزرگان، ابعاد مختلف ایثار و فداکاری این بانوی بزرگ را بررسی میکنیم.
معنای ایثار و جایگاه آن در معارف اسلامی
ایثار به معنای از خود گذشتگی ایثار یعنی مقدّم داشتن، «آثَرَهُ أیْ قَدَّمَه علی نفسه»
یعنی مقدم کردن دیگرى بر خود در رساندن منفعت و دفع زیان، نسبت به چیزى که خود بدان نیازمند است.[3]
ایثار در معارف اسلامی از جایگاه بسیار بالا و ولایی بر خورد دار است بگونهای که در روایتی علت برتری امت آخر الزمان و امت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر دیگر امتها را وجود صفت ایثار در آنها بیان میدارد.
سهل بن عبداللّه: قالَ موسى علیهالسلام: «یا رَبِّ، أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ.قالَ: یا موسى، إنَّکَ لَن تُطیقَ ذلِکَ، و لکِن اُریکَ منزلة مِن مَنازِلِهِ جَلیلَةً عَظیمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَیکَ و عَلى جَمیعِ خَلقی. قالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَن مَلَکوتِ السَّماءِ فَنَظَرَ إلى مَنزِلَةٍ کادَت تَتلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها و قُربِها مِنَ اللّه ِ عز و جل، قالَ: یا رَبِّ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلى هذِهِ الکَرامَ؟! قالَ: بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ . یا موسى، لا یَأتینی أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتا مِن عُمُرِهِ إلاَّ استَحیَیتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بوَّأتُهُ مِن جَنَّتی حَیثُ یَشاءُ».[4]
در این روایت به وضوح خدای متعال علو درجات پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امت او را به جهت بودن صفت ایثار در آنان بر میشمارد، یعنی ایثار خصلتی است که در هرکس باشد باعث تعالی و علو درجه او خواهد شد.
در اصحاب و یاوران اهلبیت علیهمالسلام نیز هر کس اجر و قرب بیشتری پیدا کرده و به جایگاه بزرگی رسیده اهل ایثار و از خود گذشتگی بوده یک نمونه آن سلمان فارسی است که شخصی محضر امام باقر رسید و سؤال کرد: «مَا أَکْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْکَ یَا سَیِّدِی ذِکْرَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیّ» چرا مدام از سلمان فارسی یاد می کنید؟
حضرت فرمود: اولا نگو سلمان فارسی بلکه بگو سلمان محمدی و ثانیا «لِثَلاَثِ خصال: أَحَدُهَا: إِیثَارُهُ هَوَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِاَلسَّلاَمُ) عَلَى هَوَى نَفْسِهِ»، به جهت سه خصلت که در او بود، اولین آن خصلت ها ایثار او است. او خواست امیر المؤمنین را بر خواست خود مقدم میداشت.
مهم نیست من دلم چیمیخواد، مهم نیست راحتی من در چیه؟ من مهم نیستم علی مهمتر است. او را بر خود مقدم میکرد.[5]
پس یکی از آثار مهم ایثار محبوب شدن نزد خدا صاحب مقام شدن نزد خدا واهلبیت علیهمالسلام هست. اگر حضرت ام البنین نیز چنین مقامی پیدا کرده یکی از علتهای آن ایثار و از خود گذشتگی بود که حضرت داشت. برای همین نزد اهلبیت مقام داشت. همیشه از او یاد میکردند. حضرت زینب او را مادر خطاب میکرد. احترام کامل یک مادر را برای او میگذاشت.
«عالم ربّانی، زین الدین، معروف به شهید ثانی (متوفی 965 ه.ق) مینویسد: امّ البنین (سلام الله علیها) از بانوان با معرفت و پرفضیلت بود. نسبت به خاندان نبوّت، محبّت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنان نموده بود. خاندان نبوّت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام مخصوصی می گذاشتند. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می رفتند و ادای احترام می کردند و حضرت زینب (علیها السلام) پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه، به محضر او رفت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت.»[6]
ابعاد ایثار در زندگی حضرت ام البنین علیهاالسلام
۱. ایثار در جایگاه مادری و همسری
۱.۱ احترام و محبت به فرزندان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
حضرت امالبنین پس از ازدواج با امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بهعنوان همسر دوم، خود را وقف خدمت به فرزندان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) کرد. ایشان نهتنها هیچگاه برای خود جایگاهی جداگانه قائل نشدند، بلکه به فرزندان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مانند مادری دلسوز محبت میکردند. تاریخ نقل کرده است که ایشان هرگز اجازه نمیدادند حتی کلمهای گفته شود که باعث ناراحتی امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) شود.
نوشته اند که ام البنین علیهاالسلام خود را مادر فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام به ویژه دو سبط پیامبر اکرم(ص) نمی دانست؛ بلکه خود را کنیز آنان محسوب می کرد و تلاش داشت تا آنان جای خالی مادر را در زندگی احساس نکنند. فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله در وجود این بانوی پارسا، چنان مهر و عاطفه می دیدند که رنج فقدان مادر را احساس نمی کردند. وقتی از روز نخست به خانۀ امام وارد شد، حسنین (ع) هر دو مریض بوده، در بستر افتاده بودند؛ اما این مادر انقلابی و فداکار به محض آن که وارد خانه شد، خود را به بالین ایشان رسانده، هم چون مادری مهربان به دل جویی و پرستاری از آنان پرداخت.
۱.۲ تغییر نام از «فاطمه» به «امالبنین»
یکی از نشانههای ایثار حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) این بود که پس از ازدواج با امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، درخواست کردند که ایشان را «فاطمه» صدا نزنند. دلیل این درخواست این بود که نمیخواستند با شنیدن نام «فاطمه»، یاد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در قلب فرزندان ایشان زنده شود و موجب غم و اندوه آنان گردد. این اقدام، اوج ایثار و محبت مادری ایشان را نشان میدهد.[7]
علاّمه حاج شیخ باقر شریف قرشی؛ نویسنده کتاب عباس بن علی، رائد الکرامه در فضیلت حضرت ام البنین علیهاالسلام می نویسد:
در تاریخ دیده نشده است که زنی نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش پیش تر بدارد جز این بانوی پاک؛ یعنی ام البنین علیهاالسلام.[8]
۲. ایثار در تربیت فرزندان برای حمایت از امام زمان (علیهالسلام)
ام البنین رهیافته مکتب امیر المؤمنین است او درس عش به علی و اولاد علی از پدر و مادر آموخته و با آمدن به خانه امیر المؤمنین علیها لسلام بر این عشق افزوده شده او حدیث رسول خدا سرلوحه زندگی خود و سرلوحه تربیت فرزندان خویش قرار داده که حضر ختم مرتبت میفرماید: أدِّبوا أولادَکُم على ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُم، و حُبِّ أهلِ بَیتِهِ، و قِراءةِ القرآنِ.[9]
فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوست داشتن پیامبرتان، دوست داشتن اهل بیت او و خواندن قرآن.
حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) در تربیت فرزندان خود، عشق به اهلبیت و فداکاری در راه دین را محور قرار دادند. نتیجه این تربیت، چهار فرزند شجاع و فداکار بود که در کربلا جان خود را برای حمایت از امام حسین (علیهالسلام) و اهداف والای او تقدیم کرد.
۲.1 نمونههای تاریخی از تربیت ایثارگرانه حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها)
1. ۲.۱ رفتار و کلام با حضرت عباس (علیهالسلام)
حضرت عباس (علیهالسلام)، بهعنوان برجستهترین فرزند حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها)، نماد شجاعت، وفاداری و ولایتمداری است. تاریخنویسان نقل کردهاند که حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) از کودکی به عباس (علیهالسلام) میگفتند:
«فرزندم، تو باید حامی حسین (علیهالسلام) باشی. او امام توست و تو سرباز اویی.»
این تعلیمات باعث شد که حضرت عباس (علیهالسلام) در کربلا به اوج ایثار و وفاداری برسند. ایشان پرچمدار سپاه امام حسین (علیهالسلام) بودند و تا آخرین لحظه عمر، حتی به قیمت جان خود، از امام زمانشان دفاع کردند.
2.1.۲ اعزام فرزندان به کربلا
هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) برای قیام عاشورا عازم کربلا شدند، حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) با رضایت کامل، چهار فرزند خود را برای حمایت از ایشان فرستادند. این تصمیم، نشاندهنده اوج ایثار و وفاداری این بانوی بزرگوار است. ایشان به فرزندان خود سفارش کردند که تا پای جان از امام حسین (علیهالسلام) و اهداف او دفاع کنند.
2.2. روحیه شهادتطلبی در فرزندان حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها)
2.2.1 نقش حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) در شکلگیری این روحیه
روحیه شهادتطلبی در فرزندان حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) نتیجه تربیت عمیق دینی و معنوی ایشان بود. ایشان با آموزش عشق به خدا، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت (علیهمالسلام)، فرزندان خود را به افرادی آماده برای فداکاری در راه حق تبدیل کردند.
2.2.2 تأثیر این تربیت در واقعه کربلا
در کربلا، هر چهار فرزند حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) به عنوان نماد شجاعت و ایثار شناخته شدند. حضرت عباس (علیهالسلام)، که پرچمدار سپاه امام حسین (علیهالسلام) بود، و برادرانش، تا لحظه آخر در کنار امام ایستادند و جان خود را در این راه فدا کردند. این ایثار، حاصل تربیت مادری بود که از کودکی به آنها عشق به امام و آرمانهای الهی را آموخته بود.
2.2.3. سفارش به حضرت عباس (علیهالسلام)
تاریخنویسان نقل کردهاند که حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) همواره به فرزندان خود، بهویژه حضرت عباس (علیهالسلام)، توصیه میکردند که از امام حسین (علیهالسلام) حمایت کنند.
این توصیهها باعث شد که حضرت عباس (علیهالسلام) در کربلا به اسوهای از وفاداری و شجاعت تبدیل شود.
هنگامی که امام حسین(ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین(س) به همراهان امام حسین(ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین(ع) و فرمانبردار او باشید.[10]
۳. ایثار در پذیرش شهادت فرزندان
یکی از جلوههای برجسته ایثار حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) پذیرش خبر شهادت فرزندانشان در کربلا بود. هنگامی که بشیر، پیامآور واقعه کربلا، خبر شهادت فرزندان ایشان را آورد، حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) تنها درباره امام حسین (علیهالسلام) سؤال کردند
فرزندانم به فدای حسین(ع)
«بشیر» پس از واقعه کربلا به مدینه باز می گردد و از وقایع جانسوز کربلا و کربلاییها برای اهل مدینه سخن می گوید.
مورخان می نویسند:
پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد(ع) بود می گوید:
ای بشیر! از امام حسین(ع) چه خبر داری؟
بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسین (ع) مرا خبر ده!
بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی امالبنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت وبا صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید:
«یا بشیر اخبرنی عن ابی عبدالله الحسین(ع). اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین(ع).»
ای بشیر خبر از [امام من]اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله(ع) باد
چون بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: قد قَطّعتَ نیاطَ قلبی: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.[11]
این جمله اوج ایثار و فداکاری حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) را نشان میدهد که فرزندان خود را فدای امام زمانشان میدانستند و بقای امام حسین (علیهالسلام) را بالاترین ارزش میدیدند.
۴. ایثار در مرثیهسرایی برای کربلا
پس از واقعه کربلا، حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) با اشعار و مرثیههای خود پیام عاشورا را زنده نگه داشتند. ایشان در بقیع، مجالس عزاداری برپا میکردند و با سرودن اشعار، غم شهادت امام حسین (علیهالسلام) و فرزندانشان را به گوش همگان میرساندند.
ام البنین براى عزادارى هرروز همراه عبید الله (فرزندزاده عباس علیه السّلام) به بقیع مىرفت و نوحه مىخواند و گریه مىکرد و این اشعار را مىسرود:
یا من رأى العباس کرّ |
على جماهیر النقد |
|
و وراه من أبناء حیدر |
کلّ لیث ذى لبد |
|
أنبئت أنّ ابنى أصیب |
برأسه مقطوع ید |
|
ویلی على شبلی امال |
برأسه ضرب العمد |
|
لو کان سیفک فى یدک (یدیک([12] |
لمّا دنا منه أحد |
|
|
|
|
اى آنکه عباس را دیدى، درحالىکه بر گروه ضعیفان حمله مىکرد (1)؛ و دنبال او از فرزندان حیدر (على علیهالسّلام) جنگاورانى بودند، که هریک داراى یال و کوپالى بودند (2)؛ خبردار شدم که بر سر پسرم آسیبى وارد شده، درحالىکه دستش بریده شده بود (3)؛ واى بر من که ضربه عمود (میله) سرش را خم کرد (4)؛ اگر شمشیرت در دستت بود، هرگز کسى به او (تو) نزدیک نمىشد. (5)[13]
این اشعار، روحیه حماسی و فداکاری حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) را نشان میدهد که حتی در سوگ فرزندان خود، پیام مبارزه و مقاومت را زنده نگه میداشتند.
5. ایثار در نقش همسری:
او بعد از شهادت حضرت امیر المؤمنین با آنکه جوان بود و از زیبایی نیز بر خوردار بود هرگز حاضر نشد همسر دیگری انتخاب کند و به عهد و پیوند خود با امیر المؤمنین باقی ماند و همسری اختیار نکرد او از این حق خود گذشت و ایثار کرد. و دیگر همسران امیر المؤمنین را نیز از این که همسری اختیار کنند منع میکرد.
ابو نصر، سهل بن عبداللّه بخاری از عالمان قرن چهارم در کتابش سرّ السلسله العلویه می نویسد:
... و ام البنین علیهاالسلام پیش و پس از درگذشت آن حضرت (امیرمؤمنان علیه السلام ) با کس دیگری ازدواج نکرد.[14]
[1] عبد الرزاق مقرم، قمر بنی هاشم، ص9
[2] همان ص10
[3] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام, ص743
[4] تنبیه الخواطر: ج1 / ص173
[5] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو اَلْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ (رَحِمَهُ اَللَّهُ)، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ ، جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ اَلْکِنْدِیُّ اَلسِّجِسْتَانِیُّ اَلْأَصَمُّ ، عَنْ أَبِیهِ مُسْلِمِ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ ، عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا أَکْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْکَ یَا سَیِّدِی ذِکْرَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ ! فَقَالَ: لاَ تَقُلِ اَلْفَارِسِیَّ، وَ لَکِنْ قُلْ سَلْمَانَ اَلْمُحَمَّدِیَّ ، أَ تَدْرِی مَا کَثْرَةُ ذِکْرِی لَهُ قُلْتُ: لاَ. قَالَ: لِثَلاَثِ خِلاَلٍ: أَحَدُهَا: إِیثَارُهُ هَوَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَلَى هَوَى نَفْسِهِ، وَ اَلثَّانِیَةُ: حُبُّهُ لِلْفُقَرَاءِ وَ اِخْتِیَارُهُ إِیَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ اَلثَّرْوَةِ وَ اَلْعَدَدِ، وَ اَلثَّالِثَةُ: حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ اَلْعُلَمَاءِ. إِنَّ سَلْمَانَ کَانَ عَبْداً صَالِحاً حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ. (الأمالی (للطوسی) ج۱، ص۱۳۳)
[6] امید حرم (پیرامون حضرت عباس علیه السلام)، صفحه 13 – 12 به نقل از الفصول المهمه، ص 14
[7] امّ البنین علیها السلام النّجم الساطع فی مدینة النبیّ الأمین نویسنده: ربّانی الخلخالی، الشیخ علی، ج1، ص84
[8] العباس بن علی؛ رائد الکرامه و الفداء فی الاسلام، باقر شریف القرشی، دار الکتاب الاسلامی، ص23، برگرفته از: ام البنین؛ نماد از خود گذشتگی، ص 38.
[9] کنز العمّال : 45409. روایت دیگر روایت جابر است در کتاب المناقب: أَبُو اَلزُّبَیْرِ وَ عَطِیَّةُ اَلْعَوْفِیُّ وَ جَوَّابٌ قَالَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ -: رَأَیْتُ جَابِراً یَتَوَکَّأُ عَلَى عَصَاهُ وَ هُوَ یَدُورُ فِی سِکَکِ اَلْمَدِینَةِ وَ مَجَالِسِهِمْ وَ هُوَ یَرْوِی هَذَا اَلْخَبَرَ ثُمَّ یَقُولُ مَعَاشِرَ اَلْأَنْصَارِ أَدِّبُوا أَوْلاَدَکُمْ عَلَى حُبِّ عَلِیٍّ فَمَنْ أَبَى فَلْیَنْظُرْ فِی شَأْنِ أُمِّهِ. (المناقب ج۳ ص۶۷)
[10] ام البنین نماد از خودگذشتگی، ص 23 و 24.
[11] تنقیح المقال فى علم الرجال (رحلی)، ج3الکنى، ص 70
[12] . براى روانى وزن یدیک به صحت نزدیکتر است.
[13] غروى نایینى، نهله، محدثات شیعه، 1جلد، دانشگاه تربیت مدرس - ایران - تهران، چاپ: 1، 1375 ه.ش. ص52
[14] سرّ السلسله العلویه، ابونصر بخاری، نجف، چاپ خانه حیدری، 1381 ه . ق، ص 88.