روایات حضرت عبد العظیم حسنی در مورد امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه)
آشنایی با حضرت عبد العظیم حسنی
عبدالعظیم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زید بن الحسن بن على بن ابیطالب علیه السلام ، از علما و محدثان عالیقدر و از شاگردان امام محمد تقى و امام على النقى علیهماالسلاماست. کتاب یوم و لیله در آداب دینى شبانه روز از تألیفات او است که اخبار آن را از آن دو امام همام نقل کرده است.
شاهزاده واجب التعظیم حضرت عبدالعظیم حسنى مدفون در شهر رى تهران با چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام ، سبط اکبر رسول خدا صلى الله علیه و آله ، مى پیوندد.
او در سال 239ق وفات یافت و در رى دفن شد. پیش از وى حمزه پسر امام موسى علیه السلام در آن محل دفن شده بود.
در جلالت قدر و عظمت شأن آن سلاله دودمان پیغمبر صلى الله علیه و آله همین بس که امام على النقى علیه السلام به مردى از اهل رى فرمود: «هر کس عبدالعظیم حسنى را زیارت کند، مثل این است که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است».[1] و به ابوحماد رازى فرمود: «هر گاه در امور دینى مسئله اى داشتى، از عبدالعظیم حسنى سؤال کن و سلام مرا به او برسان».
آمدن حضرت به شهر ری و وفات ایشان
نجاشی در کتاب رجالش از برقی نقل میکند که حضرت عبد العظیم حسنی از ترس سلطان ستمگر عباسی فرار کرده و وارد شهر ریّ شد، و در سردابی منزل از شیعیان در محله سکة الموالی ساکن شد. در آن سرداب مشغول عبادت خدا بود و روز را روزه میگرفت و شب را به عبادت خدا میایستاد و گاهی از سرداب خارج میشد و قبری که اکنون مقابل قبرش است را زیارت میکرد و میگفت: آن قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر علیهالسلام است. او مدام در آن سرداب بود، تا کم کم خبرش به شیعیان رسید، تا این که اکثر مردم از وجود او خبر دار شدند. مدتی گذشت تا مردی از شیعیان در خواب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در خواب دید و حضرت به او فرمود: مردی از خاندانم در سکة الموالی از دنیا میرود و نزد درخت سیب در باغ عبد الله الجبار بن عبد الوهاب دفن میشود و حضرت به مکان دفن حضرت عبد العظیم اشاره کردند. مرد شیعه از خواب بیدار شد و رفت نزد صاحب باغ تا آن درخت و مکان آن را از صاحبش خریداری کند. صاحب باغ گفت: چرا این درخت و باغ را میخواهی. مرد شیعه خواب خودش را برای او تعریف کرد. مرد صاحب گفت: من هم این خواب را دیدهام. آن مرد باغ را برای آن حضرت و تمام شیعیانی که در آن جا دفن میشود وقف کرد.
پس از مدتی حضرت عبد العظیم از دنیا رفت، وقتی لباسهای او را در آوردند تا بدن را غسل دهند، در جیب او نوشتهای یافتند که نسب و شجره خود را در آن نوشته بود: «من ابو القاسم عبد العظیم بن عبد الله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ا بی طالب هستم».[2]
این مرد بزرگ و امام زاده واجب التعظیم روایات بسیاری از ائمه علیهمالسلام روایت کرده که در کتب شیعه ذکر شده است. یک دسته از روایات مهمی که بواسطه این شخصیت بزرگ از ائمه علهیمالسلام نقل شده روایاتی در مورد امام زمان عجلالله تعالی فرجه است. بر اساس تتبعی که انجام شد ۶ روایت توسط حضرت عبد العظیم حسنی از ائمه در مورد امام زمان و حوادث آخر الزمان از ائمه نقل نشده است که در ذیل به آنها اشاره میکنیم.
روایات حضرت عبد العظیم حسنی در مورد امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه)
۱ـ عبد العظیم حسنی گوید: محضر امام هادی علیهالسلام رسیدم، هنگامی که مرا دید فرمود: «مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً» عرضکردم یا ابن رسول اللّه من میخواهم دین خود را بر شما عرضه نمایم و اگر پسندیده است بر آن بپایم تا خداى عز و جل را ملاقات کنم. فرمود: یا ابا القاسم بیاور آنچه دارى (یعنی آنچه باور داری بگو). گفتم: (حضرت عبد العظیم اعتقادات خویش در مورد خدا و قیامت و معاد و نبوت و امامت را بیان کرده و اسامی ائمه را تا امام هادی علیهالسلام ذکر میکند و پس از آن حضرت میفرماید: «وَ مِنْ بَعْدِی اَلْحَسَنُ اِبْنِی فَکَیْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ» بعد از من حسن فرزندم و چگونه باشند مردم با جانشین پس از او؟ عرض کردم: اى مولاى من!آن چگونه است؟ حضرت فرمود: «لاَ یُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ یَحِلُّ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى یَخْرُجَ فَیَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» جایز نیست نام امام زمان برده شود تا گاهى که ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید، بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد. عرضکردم من هم اقرار دارم و میگویم: «إِنَّ وَلِیَّهُمْ وَلِیُّ اَللَّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اَللَّهِ وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَةُ اَللَّهِ وَ مَعْصِیَتَهُمْ مَعْصِیَةُ اَللَّهِ» دوست آنان دوست خداست و دشمن آنان دشمن خداست و طاعتشان طاعت خداست و معصیتشان معصیت خداست.[3]
۲ـ عبد العظیم حسنىّ گوید: به امام جواد علیهالسّلام گفتم: امیدوارم شما قائم اهل- بیت محمّد باشید کسى که زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد.
فرمود: «یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلاَّ وَ هُوَ قَائِمٌ بِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَادٍ إِلَى دِینِ اَللَّهِ وَ لَکِنَّ اَلْقَائِمَ اَلَّذِی یُطَهِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ اَلْکُفْرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً هُوَ اَلَّذِی تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ یَغِیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ یَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ وَ هُوَ سَمِیُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَنِیُّهُ وَ هُوَ اَلَّذِی تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ وَ یَذِلُّ لَهُ کُلُّ صَعْبٍ [وَ] یَجْتَمِعُ إِلَیْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أَقَاصِی اَلْأَرْضِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿أَیْنَ مٰا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّٰهُ جَمِیعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾[4] فَإِذَا اِجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ اَلْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ اَلْإِخْلاَصِ أَظْهَرَ اَللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا کَمَلَ لَهُ اَلْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلاَفِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلاَ یَزَالُ یَقْتُلُ أَعْدَاءَ اَللَّهِ حَتَّى یَرْضَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».
اى أبو القاسم!هیچ یک از ما نیست جز آنکه قائم به امر خداى تعالى و هادى به دین الهى است،امّا قائمى که خداى تعالى به توسّط او زمین را از اهل کفر و انکار پاک سازد و آن را پر از عدل و داد نماید کسى است که ولادتش بر مردم پوشیده و شخصش از ایشان نهان و بردن نامش حرام است،و او همنام و هم کنیۀ رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله وسلّم است و او کسى است که زمین برایش در پیچیده شود و هر دشوارى برایش هموار گردد و از اصحابش سیصد و سیزده تن به تعداد اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند و این همان قول خداى تعالى است که فرمود:«أیْنَ مٰا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّٰهُ جَمِیعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» و چون این تعداد از اهل اخلاص به گرد او فراهم آیند خداى تعالى امرش را ظاهر سازد و چون عقد که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد به اذن خداى تعالى قیام کند و دشمنان خدا را بکشد تا خداى تعالى خشنود گردد.
عبد العظیم گوید عرض کردم: اى سرورم چگونه مىداند که خداى تعالى خشنود گردیده است؟
فرمود: «یُلْقِی فِی قَلْبِهِ اَلرَّحْمَةَ فَإِذَا دَخَلَ اَلْمَدِینَةَ أَخْرَجَ اَللاَّتَ وَ اَلْعُزَّى فَأَحْرَقَهُمَا»[5] در قلبش رحمت مىافکند و چون به مدینه درآید لات و عزّى را بیرون کشیده و آن دو را بسوزاند.
جناب آقاى على دوانى صاحب کتاب مهدى موعود درباره روایاتى که ذکر نام امام زمان علیه السلام را نهى کرده اند، گفته است که این نهى مربوط به همان زمان غیبت صغرا و ایام بعد از ولادت امام زمان علیه السلام تا آغاز غیبت کبرا بوده است و علت اینکه هم امام حسن عسکرى علیه السلام و هم خود آن حضرت علیه السلام سعى بلیغ داشتند که حتى شیعیان نیز از ولادت و محل و چگونگى زندگى حضرت علیه السلام مطلع نگردند، آن است که مى دانستند خلیفه وقت به شدت مراقب است که امام دوازدهم شیعیان به دنیا نیاید، تا مبادا حکومتهاى جابر را سرنگون گرداند و بساط عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند. بدین جهت، در دوران بعدى مثلاً عصر ما هیچ گونه حکمتى در منع از ذکر نام آن حضرت علیه السلام به نظر نمى رسد.[6]
3ـ عبدالعظیم حسنى از امام على النقى علیه السلام ، به نقل از پدران عالیقدرش، از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت نموده که فرمود: «للقائم منّا غیبة امدها طویل کأنى بالشیعه یجولون جولان النعم فى غیبته یطلبون المرعى فلا یجدونه. ألا! فمن ثبت منهم عن دینه، لم یقس قلبه لطول أمد غیبة امامه فهو معى فى درجتى یوم القیامه».
قائم ما غیبتى طولانى خواهد داشت. شیعیان را چنان مى بینیم که براى پیدا کردن او دشت و دمن را زیر پا گذارند و او را پیدا نکنند. بدانید! آنها که در زمان غیبت وى، در دین خود ثابت بمانند و منکرش نشوند، روز قیامت با من خواهند بود.
آن گاه فرمود: «انّ القائم منّا اذا قام لم یکن لاحد فى عنقه بیعة فلذلک تخفى ولادته و یغیب شخصه».[7]چون قائم ما ظهور کند، بیعت هیچ کس در گردن وى نمى باشد. از این رو، ولادتش پوشیده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان مى شود.
4ـ حضرت عبدالعظیم حسنى گوید: خدمت امام محمد تقى علیه السلام رسیدم تا درباره قائم از وى سؤال کنم که آیا مهدى او است؟ یا غیر او؟ حضرت پیش از من به سخن پرداخت و فرمود: «یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ إِنَّ اَلْقَائِمَ مِنَّا هُوَ اَلْمَهْدِیُّ اَلَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِهِ وَ هُوَ اَلثَّالِثُ مِنْ وُلْدِی وَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِکَ اَلْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ فَیَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ کَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ کَلِیمِهِ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذْ ذَهَبَ لِیَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ».[8]
اى ابوالقاسم! قائم ما همان مهدى است که باید در غیبتش منتظر او باشند و در موقع ظهورش فرمانبردارى او کنند. او فرزند سومى من است. به خدایى که محمد را به پیغمبرى و ما را به امامت برگزیده است، قسم یاد مى کنم که اگر جز یک روز، از عمر دنیا نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا او ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، چنان که پر از ظلم و جور شده باشد. خداوند متعال کار او را در یک شب اصلاح نماید، چنان که مشکل موساى کلیم را در یک شب اصلاح کرد؛ یعنى از ساحل مصر به وادى ایمن آمد تا مگر براى گرم کردن زنش آتشى ببرد، ولى وقتى آمد خداوند در همان جا او را پیغمبر گردانید و چون مراجعت کرد، پیغمبر بود. آن گاه فرمود: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج امام زمان است.
5ـ عبد العظیم بن عبد اللّه الحسنىّ از امام جواد علیهالسّلام روایت کرده که او شنیده است آن حضرت مىفرماید: «إِذَا مَاتَ اِبْنِی عَلِیٌّ بَدَا سِرَاجٌ بَعْدَهُ ثُمَّ خَفِیَ فَوَیْلٌ لِلْمُرْتَابِ وَ طُوبَى لِلْغَرِیبِ اَلْفَارِّ بِدِینِهِ ثُمَّ یَکُونُ بَعْدَ ذَلِکَ أَحْدَاثٌ تَشِیبُ فِیهَا اَلنَّوَاصِی وَ یَسِیرُ اَلصُّمُّ الصِّلاَبُ». [9]
غیبت نعمانى از عبدالعظیم حسنى روایت نموده که گفت:شنیدم حضرت ابوجعفر امام محمد تقى علیهالسلام مى فرمود: چون فرزند على (امام على النقى علیهالسلام ) وفات کند، چراغى بعد از وى پدید آید و بعد پنهان شود. واى به کسى که درباره او شک کند و خوش به حال عربها که دین خود را حفظ کرده اند! بعد از آن حوادثى روى دهد که جوانان را پیر کند و اوضاع بحرانى و هرج و مرج سختى به وقوع بپیوندد.
6ـ عبد العظیم حسنی از حسن بن حسین عرنی و او از علی بن هاشم او از پدرش و پدرش از امام باقر علیهالسلام روایت کرده حضرت فرمود:«مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَلاَّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطَاطِ اَلْمَهْدِیِّ وَ عَسْکَرِهِ».[10] براى کسى که در انتظار امر (فرج و ظهور) ما مرده است زیانى نیست که در میان خیمه حضرت مهدى و در میان قشون او نمرده باشد.
[1] ثواب الأعمال: 124/ 1. (حدّثنا محمّد بن یحیى العطّار عمّن دخل على أبی الحسن علیّ بن محمّد الهادی علیه السّلام من أهل الری، قال: دخلت على أبی الحسن العسکری علیه السّلام فقال: «أین کنت؟» قلت: زرت الحسین علیه السّلام، قال: «أما إنّک لو زرت قبر عبد العظیم عندکم لکنت کمن زار الحسین بن علیّ علیهما السّلام»
[2] رجال النجاشی، ص: 248؛ محمد بن علی استر آبادی، منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، ج۶، ص403
[3] کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹/ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹/ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲.
[4] بقره/ 148
[5] کمال الدین ج۲ ص۳۷۷/ الاحتجاج ج۲ ص۴۴۹/ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲، ح ۶
[6] مهدى موعود، ص ۲۳۶
[7] بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹، ح ۱
[8] کمال الدین ج۲ ص۳۷۷/ کمال الدین ج۲ ص۳۷۷
[9] الغیبة (للنعمانی) ج۱ ص۱۸۶/ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۵۷، ح ۳.
[10] الکافی ج۱ ص۳۷۲