حبل الله المتین

محل نشر معارف اسلامی

حبل الله المتین

محل نشر معارف اسلامی

حبل الله المتین
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام» ثبت شده است

 

امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام در تلاش براى زنده نگه‌داشتن یاد امام حسین علیه‌السلام از شیوه‌های گوناگونى استفاده می‌کردند، از جمله:

1_ برپایى مجالس سوگوارى

  علقمه حضرمى نقل مى‌کند که امام باقر علیه‌السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه‌السلام در خانه‌اش اقامه عزا می‌کرد: « ثُمَّ لَیَنْدِبُ الْحُسینَ علیه‌السلام وَ یَبْکِیهِ وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دارِهِ مِمَّنَ لا یَتَّقِیهِ بِالْبُکاءِ عَلَیْهِ... وَلْیَعُزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِهِمْ بِالْحُسَیْنِ علیه‌السلام؛ امام باقر علیه‌السلام بر امام حسین می‌گریست و به افرادى که در خانه بودند و از آنان تقیّه نمی‌کرد، می‌فرمود: بر آن حضرت سوگواری کنند... و به آنان می‌فرمود در مصیبت حسین علیه‌السلام به یکدیگر تسلیت بگویند.»[1]

2_ یادآورى مصائب آن حضرت علیه‌السلام در مناسبت‌های مختلف

  در حدیثى می‌خوانیم امام صادق علیه‌السلام به داود رقّى فرمود: «إِنِّی ما شَرِبْتُ ماءً بارِداً إِلَّا وَ ذَکَرْتُ الْحُسَینَ علیه‌السلام؛ من هرگز آب سرد ننوشیدم مگر این‌که به یاد امام حسین علیه‌السلام افتادم.»[2]

در روایتى دیگر می‌خوانیم وقتی‌که منصور دوانیقى درِ خانه امام صادق علیه‌السلام را آتش زد، آن حضرت در منزل حضور داشت و آتش را خاموش کرده و دختران و بانوان وحشت زده‌اش را آرام نمود. فرداى آن روز تعدادى از شیعیان براى احوالپرسى خدمت امام علیه‌السلام شرفیاب شدند. امام علیه‌السلام را گریان و اندوهگین یافتند، پرسیدند: این‌همه اندوه و گریه از چیست؟ آیا به دلیل گستاخى و بی‌حرمتی آنان نسبت به شما است؟ امام علیه‌السلام پاسخ داد؛ «لا، وَ لکِنْ لَمَّا أَخَذَتِ النَّارُ ما فِی الدِّهْلِیزِ نَظَرْتُ إِلى نِسائِى وَ بَناتِى یَتَراکَضْنَ فِی صَحْنِ الدَّارِ مِنْ حُجْرَةٍ إِلَى حُجْرَةٍ وَ مِنْ مَکانٍ إِلى مَکانٍ هذا وَ أَنَا مَعَهُنَّ فِی الدَّارِ فَتَذَکَّرْتُ فِرارَ عِیالِ جَدِّىَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام یَوْمَ عاشُورا مِنْ خَیْمَةٍ إلى خَیْمَةٍ وَ مِنْ خِباءٍ إلى خِباءٍ؛ امام فرمود: هرگز براى این گریه نمی‌کنم، بلکه گریه من براى این است که وقتى آتش زبانه کشید، دیدم بانوان و دختران من از این اتاق به آن اتاق و از اینجا به آنجا پناه می‌برند با این‌که (تنها نبودند و) من نزدشان حضور داشتم، با دیدن این صحنه به یاد بانوان جدّم حسین علیه‌السلام در روز عاشورا افتادم که از خیمه‌ای به خیمه دیگر و از پناهگاهى به پناهگاه دیگر فرار می‌کردند (و مردان آن‌ها همه شهید شده بودند.»[3]

3_  گریستن و گریاندن 

 از مؤثّرترین تدابیر ائمّه اطهار علیهم‌السلام براى احیاى نهضت عاشورا گریه بر امام حسین علیه‌السلام است. امام سجّاد علیه‌السلام در طول دوران امامتش پیوسته سوگوار قصّه عاشورا بود و در این مصیبت آن‌قدر گریست که از «بکّائین عالم» (بسیار گریه کنندگان) لقب داده شد. آن حضرت می‌فرمود: «إِنى لَمْ اذْکُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ إِلّا خَنَقَتْنِى الْعَبْرَةُ؛ هر زمان که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه (کربلا) می‌افتم، اشک گلوگیرم می‌شود.»[4]

گریه‌های امام علیه‌السلام که در هر مناسبتى به آن اقدام می‌کردند باعث بیدارى عمومى و مانع از فراموش‌شدن نام و یاد شهیدان عاشورا شدامامان بزرگوار شیعه نه‌تنها خود در عزاى سالار شهیدان می‌گریستند، بلکه همواره مردم را به گریستن بر امام حسین علیه‌السلام تشویق و ترغیب می‌کردنددر روایتى از امام رضا علیه‌السلام آمده است: «فَعَلى مِثْل الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْباکون، فَإِن الْبکاءَ عَلَیْهِ یَحُط الذُّنُوبَ الْعظامَ؛ پس بر همانند حسین علیه‌السلام باید گریه کنندگان گریه کنند، چرا که گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را می‌ریزد.»[5] به‌موازات ثواب‌های عظیمى که براى گریستن در روایات آمده است، براى گریاندن و حتّى «تباکى» (حالت گریه به خود گرفتن) ثواب‌های زیادى ذکر شده است.

در روایتى در ارتباط با گریه بر مظلومیّت اهل‌بیت علیهماالسلام می‌خوانیم: «... مَنْ بَکى وَ أَبْکى واحِدَاً فَلَهُ الْجَنَّةُ، وَ مَنْ تَباکى فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ هر کس بگرید و (حتّى) یک تن را بگریاند، پاداشش بهشت است و هر کس حالت اندوه و گریه به خود بگیرد پاداش او بهشت است.[6]

  ۴_ تشویق شاعران به مرثیه سرایى 

 شاعرانى که مصائب امام حسین علیه‌السلام را به شعر درآورده و در مجالس و محافل می‌خواندند، همواره مورد لطف خاصّ و عنایت ویژه ائمّه معصومین علیهم‌السلام قرار داشتند.

شعراى بنامى چون «کُمَیت اسدى»، «دِعبل خُزاعى»، «سیّد حِمْیرى» و... به عنوان (شاعران اهل‌بیت) با تشویق ائمّه اطهار علیهم‌السلام از موقعیّت‌های اجتماعى بلندى در بین مردم برخوردار بودند

هارون مکفوف (یکى از یاران امام صادق علیه‌السلام) می‌گوید: به محضر آن حضرت شرفیاب شدم، فرمود: «برایم مرثیه بخوان. برایش خواندم. فرمود: «لا، کَما تَنْشِدُونَ وَ کَما تَرْثِیهِ عِنْدَ قَبْرِهِ؛ این گونه نمی‌خواهم، آن‌گونه که در کنار قبر آن حضرت علیه‌السلام مرثیه می‌خوانید، بخوان» و من خواندم: «أُمْرُرُ عَلى جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لَأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّةِ  «از کنار قبر حسین علیه‌السلام گذر کن و به آن استخوان‌های پاک او بگو... »  دیدم آن حضرت به گریه افتاد، سکوت کردم، ولى فرمود: ادامه بده، ادامه دادم. فرمود: «بازهم بخوان» خواندم تا به این بیت رسیدم: «یا مَرْیَمُ قُومی وَانْدُبِی مَوْلاکِ وَ عَلَى الْحُسَینِ فَاسْعَدی بِبُکاکِ»؛ «اى مریم! برخیز و بر مولاى خود ندبه کن و با گریه ات بر حسین علیه‌السلام رستگارى طلب کن».  دیدم امام صادق علیه‌السلام گریه کرد و بانوان، شیون سر دادند. وقتى آرام شدند،

حضرت فرمود: «یا أَبا هارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِى الْحُسَیْنِ فَأَبْکى عَشْرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ اى ابوهارون! هرکس بر امام حسین علیه‌السلام مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند،پاداش او بهشت است.[7]

۵- اهمّیّت به تربت امام حسین علیه‌السلام 

 دشمنان اسلام از بنى امیّه و بنى عبّاس با تمام توان، تلاش می‌کردند تا قیام امام علیه‌السلام و یاران پاکباخته‌اش به دست فراموشى سپرده شود و مردم از آن سخنى نگویند و حتّی اثرى از قبر آن امام همام به جاى نمانداز این‌رو، برخى از خلفاى عبّاسى بارها به ویران کردن قبر آن حضرت اقدام کردند. ولى از آن سو ائمّه اطهار علیهم‌السلام در هر فرصتى براى مقابله با این جریان بپا خواستند و تربت آن حضرت را قطعه‌ای از خاک بهشت، مایه شفاى دردها، و موجب برکت زندگى دانسته‌انددر روایتى از امام موسى بن جعفر علیهماالسلام می‌خوانیم: «لا تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتی شَیْئاً لِتَبَرَّکُوا بِهِ، فَإِنَّ کُلَّ تُرْبَةٍ لنا مُحَرَّمَةٌ إِلَّا تُرْبَةُ جَدِّى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ علیهما السلام فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَها شِفاءً لِشِیعَتِنا وَ أَوْلِیائِنا؛ از تربت من چیزى براى تبرّک بر ندارید، زیرا همه تربت‌ها جز تربت جدّم امام حسین علیه‌السلام (خوردنش) حرام است. خداوند- عزّ و جلّ- آن را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است».[8]

در حالات امام سجاد علیه‌السلام آمده است که در پارچه‌ای تربت امام حسین علیه‌السلام را نگه می‌داشت: «فکانَ إِذا حَضَرَتْهُ الصَّلاةُ صَبَّهُ عَلى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَیْهِ؛ هرگاه وقت نماز می‌رسید، آن (تربت) را روى سجّاده‌اش می‌ریخت و بر آن سجده می‌کرد.»[9]

مجموع روایاتى که در مورد تربت امام حسین علیه‌السلام وارد شده است، می‌رساند که استفاده از برکت آن تربت پاک، از نخستین روز ولادت، با باز کردن کام نوزاد با آن آغازشده و تا واپسین لحظات حیات و قرار دادن تربت در قبر، به پایان می‌رسد. همچنین ساختن مهر و تسبیح با تربت کربلا و همراه داشتن آن و خوردن مقدار بسیار کمى (مثلاً به اندازه یک عدس در آب حل کند و بخورد) از آن به قصد شفا و باز کردن افطار در روز عید فطر با آن مورد ترغیب و توصیه ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده است.

۶- اهتمام ویژه به زیارت مرقد امام حسین علیه‌السلام 

 ائمّه اطهار علیهم‌السلام گذشته از آن‌که خودشان به زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام می‌رفتند، با بیان پاداش‌های عظیم براى زیارت آن حضرت، شیعیان را براى رفتن به کربلا تشویق و بسیج می‌کردند و خاطره آن شهیدان پرافتخار را زنده نگه‌داشته، ضربات سنگینى را بر پیکر کفر و عناد و دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام وارد می‌کردنداز امام صادق علیه‌السلام چنین نقل‌شده است: «ما مِنْ احَدٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلىٍّ علیهما السلام لِما یَرى لَما یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ علیهما السلام مِنْ کَرامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ؛ هر کسى در روز قیامت، آرزو مى کند که از زائران قبر امام حسین علیه‌السلام باشد، از فزونى آنچه ازکرامت آنان (زائران قبر آن حضرت) نزد خداوند مشاهده مى کند.»[10]

و نیز از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ عَلى مَوائِدِ نُورٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ، فَلْیَکُنْ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ علیهما السلام؛ هر کس دوست دارد روز قیامت در کنار سفره هاى نور الهى بنشیند، باید از زائران امام حسین علیه‌السلام باشد.»[11]

 

[1] المصباح (للکفعمی)، ج۱، ص۴۸۲

[2] الأمالی (للصدوق)، ج۱، ص۱۴۲

[3] مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبى، ج 1، ص 61

[4] کامل الزیارات، ج۱، ص۱۰۷

[5] الأمالی (للصدوق)، ج۱، ص۱۲۸

[6] بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۸

[7] کامل الزیارات، ج۱، ص۱۰۵

[8] بحار الأنوار، ج۵۷، ص۱۵۷

[9] مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۳۳

[10] وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۴۲۴

[11] کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۵

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۳ ، ۱۵:۲۴



کَفعَمیّ در حاشیه کتاب‌ دعای‌ «البلدُ الامین‌»، سیّد حسیب‌ نسیب‌ رضیّ الدّین‌ علیّ بن‌ طاووس‌ قدَّس‌اللهُ روحَه‌ در کتاب‌ «مصباح‌ الزّآئر» آورده‌ است‌ که‌:

بِشر و بشیر دو پسر غالِب‌ أسدیّ روایت‌ نموده‌اند که‌ امام‌ حسین‌ بن‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ علیهم‌ السّلام‌ در عصر روز عرفه‌ از چادر خود در سرزمین‌ عرفات‌ بیرون‌ آمد با حالت‌ تذلّل‌ و تخشّع‌، و آرام‌ آرام‌ آمد تا اینکه‌ وی‌ و جماعتی‌ از اهل‌ بیت‌ وی‌ و پسرانش‌ و غلامانش‌ در حاشیه چپ‌ کوه‌ عرفات‌ جبلُ الرّحمه رو به‌ بیت‌ الله‌ الحرام‌ وقوف‌ نمودند. سپس‌ دو دست‌ خود را مانند مسکینی‌ که‌ طعام‌ طلبد در برابر صورتش‌ بلند کرد و خواند این‌ دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی‌ لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ ـ تا آخر دعاء که‌ به‌ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم‌ می‌شود ، و فقرات‌ إلَهی‌ أنَا الْفَقیرُ فی‌ غِنایَ تا آخرش‌ در آن‌ موجود نمی‌باشد .

سیّد ابن‌ طاووس‌ در کتاب‌ «مصباحُ الزّآئر» در بحث‌ زیارت‌ روز عرفه‌، روایت‌ بشر و بشیر را که‌ از قبیله بنی‌أسد بوده‌اند به‌ همان‌ طریقی‌ که‌ از حاشیه «البلد الامین‌« نقل‌ شد، روایت‌ می‌کند، سپس‌ این‌ دعا را طبق‌ مضمون‌ «البلدالامین‌« روایت‌ کرده‌ است‌. «بحار الانوار» طبع‌ کمپانی‌، ج‌ 20 ، بابُ أعمال‌ خصوصِ یومِ عرفة‌ و لیلتِها، این‌ گفتار مجلسی‌ (ره‌) بود در «بحار الانوار».

سپس‌ پس‌ از بیان‌ چند دعای‌ دیگر از سیّد ابن‌ طاووس‌ در روز عرفه‌ ، سیّد می‌گوید: از دعاهائی‌ که‌ در روز عرفه‌ شرف‌ صدور یافته‌ است‌، دعای‌ مولانا الحسین‌ بن‌ علیّ صلوات‌ الله‌ علیه‌ می‌باشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی‌ لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.

در اینجا ابن‌ طاووس‌ این‌ دعای‌ مفصّل‌ حضرت‌ را نقل‌ می‌کند با دنباله آن‌: إلَهی‌ أنَا الْفَقیرُ فی‌ غِنایَ فَکَیْفَ لَا أکونُ فَقیرًا فی‌ فَقْری‌ ـ تا آخر آن‌ که‌ به‌: أمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ ، إنَّکَ عَلَی‌ کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان‌ می‌یابد.

سپس‌ مجلسیّ (ره‌) گوید: «این‌ دعا را کفعمی‌ ایضاً در «البلد الامین‌« و ابن‌ طاووس‌ در «مصباح‌ الزّآئر» آورده است، ولیکن‌ در آخر این‌ دعا در آن‌ دو کتاب‌ به‌ اندازه تقریبیِ یک‌ ورق‌ موجود نمی‌باشد؛ و آن‌ از عبارت‌: إلَهی‌ أنَا الْفَقیرُ فی‌ غِنایَ تا آخر دعا می‌باشد.

و امّا مرحوم‌ محدّث‌ قمّی‌ پس‌ از نقل‌ این‌ دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده‌ است‌ که‌: آن‌ حضرت‌ مکرّر می‌گفت‌: یَا رَبِّ ، و کسانیکه‌ دور آن‌ حضرت‌ بودند تمام‌ گوش‌ داده‌ بودند به‌ دعای‌ آن‌ حضرت‌ و اکتفا کرده‌ بودند به‌ آمین‌ گفتن‌. پس‌ صداهایشان‌ بلند شد به‌ گریستن‌ با آن‌ حضرت‌، تا آفتاب‌ غروب‌ کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام‌ شدند.

محدّث‌ قمّی‌ می گوید که‌: کفعمی‌ دعای‌ عرفه امام‌ حسین‌ علیه‌ السّلام‌ را در «بلد الامین‌« تا اینجا نقل‌ فرموده‌ «البلد الامین» شیخ‌ إبراهیم‌ کفعمی‌، ناشر مکتبه صدوق‌ ـ طهران‌ ، ص‌ 251 تا ص‌ 258

 

و علاّمه مجلسی‌ در «زادالمعاد «زاد المعاد» علاّمه‌ ملاّمحمّد باقر مجلسی‌ ‌از طبع‌ قدیم‌ با خطّ أحمد تبریزی‌ ، ص‌ 91 تا ص‌ 96 ؛ این‌ دعای‌ شریف‌ را موافق‌ روایت‌ کفعمی‌ ایراد نموده است.

درباره پسران غالب اسد، که در صدر راویان این دعا آمده اند باید گفت: آن چه در کتاب‌های رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی که ابن اثیر غالب را از صحابه دانسته‌است.1

برخی بزرگان درمورد بشر بن غالب الاسدی الکوفی چیزی نگفته‌اند و عدّه‌ای او را مجهول دانسته‌اند. در تنقیح‌المقال آمده است که: شیخ ‌(ره) او را از اصحاب امام حسین و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است که بشر بن غالب الاسدی الکوفی امامی است اما حال او مجهول است. 2

در اصول کافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و اصحاب امام حسین‌(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) دانسته است3 و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساکت مانده است.

در مورد شخصیت بشیر ابن غالب الاسدی الکوفی هم کتاب‌های رجالی به طور صریح و محکم سخن نگفته‌اند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترک است بین رجال حدیث؛ ولی هیچ کدام توثیق نشده‌اند. هم‌چنین آمده است: از او از امام حسین‌علیه السلام ـ در کافی روایت نقل شده است. او کسی است که دعای عرفه را از امام حسین‌ ـ علیه السلام ـ روایت کرده است.4 در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الکوفی مجهولٌ .5 عده‌ای از رجالیون در مورد وثاقت یاعدم وثاقت او سکوت کرده‌اند و یا نام او را ذکر نکرده‌اند.

البته برخی از محدثین بزرگوار، یقین به سند این نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در این جا جاری است.

یعنی گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابق اصول است که از سند بی‌نیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالی‌ترین درجه‌ی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(علیه السلام) نمی‌توانند بیان نمایند.6 بیشتر دعاهای موجود، از باب بی‌نظیر بودن در مضامین و معنا مورد وثوق قرار می‌گیرند.

آیه الله جوادی آملی7 می فرمایند: اشکالی ندارد که از مضامین و معنای بلند آن درعرصه‌های اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم8 و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» از آن بهره ببریم. احادیث شریف نبوی(صلی الله علیه و آله)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتی دارند و طبق این اصل دلالت مورد پذیرش قرار می‌گیرند. بلی در مسایل فقهی و بیان حکم شرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسایل فقهی هم گاهی روایات مرسله و غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار می‌گیرند و از این حیث مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر می‌باشد و نسبت به هم فرق می‌کنند. آنچه در پایان قابل بیان است این است که درست است که برخی از محدثین بزرگوار و رجالیون یقین برسند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشکال می‌کنند و لی دلالت آن‌طوری است که بوی عصمت می‌دهد و یک مضمون و دلالت بی‌نظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز در توان معصوم ‌(علیه السلام) و انبیاء عظام نمی باشد. و وقتی دلالت یک متنی این‌قدر محکم و قوی و بلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین (علیه السلام) قرار می‌گیرد و هم عقل برهانی آن را به معصوم ـ علیه السلام ـ مستند می‌کند و به معصوم (علیه السلام) نسبت می‌دهد. از شیخ محمّد حسین کاشف الغطا رحمه اللّه در مورد یکى از دعاها میپرسند، با صراحت پاسخ میدهد: قوّت متن کاشف از قطعیّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشیم.  الفردوس الأعلى:ص 76.

 

اگر طبق اخبار عرض 9متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف می‌باشد. انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممکن هم است سند یک حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. لیکن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار به نظر نمی رسد.

 

منابع:

(1). مامقانی، تنقیح المقال فیعلم‌الرجال، بی‌جا، بی‌تا، ج2، ص365.

(2). همان، ج1، ص174.

(3) . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعةالثالثة، 1403ق، ج3، ص320.

(4) ترابی، علی‌اکبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام)، الطبعةالثالثة، 1424ق، ص62.

(5). جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق،ص86ـ88.

(6) جعفری، محمد تقی،نیایش امام حسین(علیه السلام) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش،ص29.

(7) . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155(8) جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مکاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380.

(9) وسائل الشیعه،جوان‌ 18، باب 9، از ابواب صفات قاضی، ص 89.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۳ ، ۰۷:۴۲