حبل الله المتین

محل نشر معارف اسلامی

حبل الله المتین

محل نشر معارف اسلامی

حبل الله المتین
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

 

در آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت‌علیهم‌السلام گاهی از ظهور امام زمان و شرایط دوران قبل از ظهور و حوادث هنگام ظهور آن حضرت به قیامت و از علائم ظهور به علامت قیامت (قیامت صغری) تعبیر شده اشت.

مفضّل‌بن‌عمر گوید: از مولایم امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: «آیا مأموریّت مهدی منتظر (وقت معیّنی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود»؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معیّن کند که شیعیان ما آن را بدانند». عرض کردم: «آقا برای چه»؟

فرمود: «لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِلا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَة[1]، وَ قَالَ ﴿عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ[2] وَ لَمْ یَقُلْ إِنَّهَا عِنْدَ أَحَدٍ، وَ قَالَ ﴿فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها[3]

 «زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می‌فرماید: «همواره درباره قیامت از تو مى‏پرسند که وقوع آن چه وقت است؟ بگو: دانش آن فقط نزد پروردگار من است، غیر او آن را در وقت معینش آشکار نمى‏کند [تحملِ این حادثه عظیم و هولناک،] بر آسمان‏ها و زمین سنگین و دشوار است، جز به طور ناگهانى بر شما نمى‏آید»، و فرموده: «بى گمان آگاهى از قیامت خاصّ خداوند است» و نگفت: که آن آگاهی نزد کسی است. و فرمود: «آیا آنها [کافران‏] جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آن گاه ایمان آورند)، در حالى که هم اکنون نشانه‏هاى آن آمده است.».[4]

در این روایت امام صادق علیه‌السلام مراد از «الساعة» را قیام و ظهور حضرت معرفی فرموده که علم آن نزد خداوند است. بر همین اساس روایاتی که از علائم قیامت و نزدیک شدن آن خبر می‌دهد، در واقع خبر از علائمی است که قبل از ظهور حضرت مهدی واقع می‌شود.

یک نمونه از آن روایات، روایت ابن عباس است، که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله» در آن از احوال مردم قبل از قیام صاحب الزمان و ظهور آن خبر می‌دهد و شرایط مختلف دینی و فرهنگی و اجتماعی مردم در  عصر قبل از ظهور و مقارن آن را بیان می‌فرمایند. ما در این قسمت این روایت را به طور عامل ذکر می‌کنیم تا با شرایط مردم در عصر غیبت و قبل از قیام آشنا شویم:

از عبد اللَّه بن عباس نقل شده که گفت: با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از دنیا رفت، (و یا به عبارت دیگر«حجة الوداع» رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود:

«أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ اَلسَّاعَةِ»  «می‌خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟»

و در آن روز سلمان «رحمة‌الله‌علیه» از هر کس دیگر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه،

حضرت فرمود:

  1. یکی از علامت های برپایی قیامت این است که نماز ضایع می شود - یعنی از میان مسلمین می‌رود
  2. و از شهوات پیروی می شود
  3. و مردم به سوی هواها میل می کنند،
  4. مال مقامی عظیم پیدا می کند و مردم آن را تعظیم می کنند،
  5. دین به دنیا فروخته می شود،
  6. در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی توانند آن را تغییر دهند آب می شود آن چنان که نمک در آب حل می گردد.


سلمان با تعجب عرضه داشت:

یا رسول اللَّه: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟

 فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است،

  1. ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می گیرند
  2. امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.


سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟

 

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است.

  1. ای سلمان در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر می شود،
  2. خائن امین قلمداد می گردد و امین خیانت می کند،
  3. دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب می گردد.


سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟

 فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است

  1. ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت می رسند و کنیزان طرف مشورت قرار می گیرند
  2. و کودکان بر فراز منبر می روند
  3. و دروغ نوعی زرنگی
  4. و زکات خسارت،
  5. و خوردن بیت المال نوعی غنیمت شمرده شود،
  6. مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی می نماید
  7. و ستاره دنباله دار طلوع می کند.


سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است.

  1. ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند
  2. و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان می بارد
  3. و افراد کریم سخت خشمگین می گردند،
  4. مرد فقیر تحقیر می شود،
  5. در این هنگام بازارها به هم نزدیک می شوند وقتی یکی می گوید: "من چیزی نفروختم" و آن دیگری می گوید: "من سودی نبرده ام" طوری می گویند که هر شنونده می فهمد دارد به خدا بد و بیراه می گوید.


سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟

 فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است،

  1. ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط می شوند که اگر لب بجنبانند کشته می شوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می کنند تا با بیت المال شان کیسه های خود را پر کنند و به ناموس شان تجاوز نموده، خون شان را بریزند و دل هاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمی بینی.


سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است.

  1. ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق می آورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند،

در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربی ها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا،

  1. آری نه صغیری را رحم می کنند
  2. و نه پاس حرمت کبیری را دارند
  3.  و نه از هیچ مقصری عفو می کنند،
  4. اخبارشان همه فحش و ناسزا است،
  5. جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دل هاشان دل های شیاطین.


سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزی خواهد رسید؟

 فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است.

  1. ای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء می کنند و زنان به زنان
  2. و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج می دهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج می دهند،
  3. مردان به زنان شبیه می شوند و زنان به مردان
  4. وزنان بر مرکب ها سوار می شوندکه از طرف امت من لعنت خدابر آنان باد.

 

سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش می آید؟

 فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است.

  1. ای سلمان، در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت می شود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت می شود،
  2. قرآنها به زیور آلات آرایش
  3. و مغازه ها بلند وصف ها طولانی می شود
  4. اما با دل هایی که نسبت به هم خشمگین است و زبان هایی که هر یک برای خود منطقی دارد.

 

سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش می آید؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است،

  1. در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را می آرایند
  2. و حریر و دیبا می پوشند
  3. و پوست پلنگ کالای خرید و فروش می گردد.

 

سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟

 فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است،

  1. ای سلمان در آن روز ربا همه جا را می گیرد
  2. و یک عمل آشکار می شود
  3. و معاملات با غیبت و رشوه انجام می شود
  4. و دین-خوار و دنیا بلند مرتبه می شود.


سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است

  1. ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد می شود
  2. و هیچ حدی جاری نمی گردد
  3. و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمی شود.

 

 سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است

  1. ای سلمان در این زمان کنیزان آوازه خوان و نوازنده پیدا می شوند
  2. و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت می کند.


سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است

  1. ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج می روند
  2. و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج می روند،
  3. در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می آموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ می کنند،
  4. اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می پردازند اما برای غیر خدا
  5. در آن روزگار زنا زادگان زیاد می شوند
  6. با قرآن آوازه خوانی می کنند
  7. و بر سر دنیا سر و دست می شکنند.


سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟

فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است

  1. ای سلمان این وقتی است که حرمت ها و قرق ها شکسته شود
  2. و مردم عالما و عامدا در پی ارتکاب گناه باشند
  3. و اشرار بر اخیار مسلط شوند،
  4. دروغ فاش و بی پرده و لجاجت ها ظاهر گردد
  5. و فقرا فقر خود را علنی کنند،
  6. مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند
  7. و باران در غیر فصل ببارد
  8. و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند
  9. و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیل ترین و منفورترین فرد امت شود
  10. و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده می شوند.

 

سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش می آید؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است

  1. ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک سائل در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه سؤال می کند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد.


سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟

فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است

  1. ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم می کنند،

 

پرسید: یا رسول اللَّه پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟

  1. فرمود: چیزی و کسی به سخن در می‌آید و در امور عامه سخن می‌گوید که هرگز سخن نمی‌گفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمی مانند ناگهان زمین نعره ای می کشد و هر قومی چنین می پندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان می مانند و سپس واژگونه می شوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون می ریزد (و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را) آن گاه با دست خود به ستون هایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقره ای.

 

 

 

 

متن عربی روایت :

فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مُسْلِمٍ اَلْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَرِیحٍ اَلْمَکِّیِّ عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رِیَاحٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَحَجَجْنَا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِجَّةَ اَلْوَدَاعِ فَأَخَذَ بِحَلْقَةِ بَابِ اَلْکَعْبَةِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ فَقَالَ:

أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ اَلسَّاعَةِ

وَ کَانَ أَدْنَى اَلنَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَحْمَةُ اَللَّهِ عَلَیْهِ، فَقَالَ بَلَى یَا رَسُولَ اَللَّه!

فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ اَلْقِیَامَةِ إِضَاعَةَ اَلصَّلَوَاتِ

وَ اِتِّبَاعَ اَلشَّهَوَاتِ،

 وَ اَلْمَیْلَ إِلَى اَلْأَهْوَاءِ

وَ تَعْظِیمَ أَصْحَابِ اَلْمَالِ،

وَ بَیْعَ اَلدِّینِ بِالدُّنْیَا،

 فَعِنْدَهَا یَذُوبُ قَلْبُ اَلْمُؤْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یُذَابُ اَلْمِلْحُ فِی اَلْمَاءِ مِمَّا یَرَى مِنَ اَلْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ،

قَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ یَا سَلْمَانُ !

إِنَّ عِنْدَهَا یَلِیهِمْ أُمَرَاءُ جَوَرَةٌ

 وَ وُزَرَاءُ فَسَقَةٌ،

وَ عُرَفَاءُ ظَلَمَةٌ،

 وَ أُمَنَاءُ خَوَنَةٌ،

فَقَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ! قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؟

 إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا یَکُونُ

اَلْمُنْکَرُ مَعْرُوفاً وَ اَلْمَعْرُوفُ مُنْکَراً

وَ یُؤْتَمَنُ اَلْخَائِنُ وَ یُخَوَّنُ اَلْأَمِینُ

وَ یُصَدَّقُ اَلْکَاذِبُ وَ یُکَذَّبُ اَلصَّادِقُ،

قَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ.

یَا سَلْمَانُ !

فَعِنْدَهَا تَکُونُ إِمَارَةُ اَلنِّسَاءِ وَ

 مُشَاوَرَةُ اَلْإِمَاءِ

 وَ قُعُودُ اَلصِّبْیَانِ عَلَى اَلْمَنَابِرِ

وَ یَکُونُ اَلْکَذِبُ طَرَفاً

وَ اَلزَّکَاةُ مَغْرَماً

وَ اَلْفَیْءُ مَغْنَماً

وَ یَجْفُو اَلرَّجُلُ وَالِدَیْهِ

وَ یَبَرُّ صَدِیقَهُ،

وَ یَطْلُعُ اَلْکَوْکَبُ اَلْمُذْنِبُ،

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

یَا سَلْمَانُ وَ عِنْدَهَا تُشَارِکُ اَلْمَرْأَةُ زَوْجَهَا فِی اَلتِّجَارَةِ

 وَ یَکُونُ اَلْمَطَرُ قَیْظاً

وَ یَغِیظُ اَلْکِرَامُ غَیْظاً

وَ یُحْتَقَرُ اَلرَّجُلُ اَلْمُعْسِرُ

فَعِنْدَهَا تَقَارَبُ اَلْأَسْوَاقُ إِذْ قَالَ هَذَا لَمْ أَبِعْ شَیْئاً وَ قَالَ هَذَا لَمْ أَرْبَحْ شَیْئاً فَلاَ تَرَى إِلاَّ ذَامّاً لِلَّهِ،

 قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ.

یَا سَلْمَانُ ! فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إِنْ تَکَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ وَ إِنْ سَکَتُوا اِسْتَبَاحُوا حَقَّهُمْ لَیَسْتَأْثِرُونَ أَنْفُسَهُمْ بِفَیْئِهِمْ وَ لَیَطَئُونَ حُرْمَتَهُمْ وَ لَیَسْفِکُنَّ دِمَاءَهُمْ وَ لَیَمْلَأُنَّ قُلُوبَهُمْ دَغَلاً وَ رُعْباً، فَلاَ تَرَاهُمْ إِلاَّ وَجِلِینَ خَائِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ،

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، یَا سَلْمَانُ !

إِنَّ عِنْدَهَا یُؤْتَى بِشَیْءٍ مِنَ اَلْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ اَلْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی، فَالْوَیْلُ لِضُعَفَاءِ أُمَّتِی مِنْهُمْ وَ اَلْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ،

 لاَ یَرْحَمُونَ صَغِیراً وَ لاَ یُوَقِّرُونَ کَبِی

راً وَ لاَ یَتَجَاوَزُونَ مِنْ مُسِیءٍ

 جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ اَلْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ اَلشَّیَاطِینِ،

قَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

یَا سَلْمَانُ ! وَ عِنْدَهَا یَکْتَفِی اَلرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ

وَ یُغَارُ عَلَى اَلْغِلْمَانِ کَمَا یُغَارُ عَلَى اَلْجَارِیَةِ فِی بَیْتِ أَهْلِهَا

 وَ تُشْبِهُ اَلرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ اَلنِّسَاءُ بِالرِّجَالِ

 وَ لَتَرْکَبَنَّ ذَوَاتُ اَلْفُرُوجِ اَلسُّرُوجَ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ أُمَّتِی لَعْنَةُ اَللَّهِ،

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

 یَا سَلْمَانُ ! إِنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ اَلْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ اَلْبِیَعُ وَ اَلْکَنَائِسُ

 وَ تُحَلَّى اَلْمَصَاحِفُ،

 وَ تُطَوَّلُ اَلْمَنَارَاتُ

وَ تَکْثُرُ اَلصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.

 قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

 وَ عِنْدَهَا تُحَلَّى ذُکُورُ أُمَّتِی بِالذَّهَبِ

وَ یَلْبَسُونَ اَلْحَرِیرَ وَ اَلدِّیبَاجَ

وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ اَلنُّمُورِ صِفَافاً

 قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ! قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

 یَا سَلْمَانُ . وَ عِنْدَهَا یَظْهَرُ اَلرِّبَا وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْعِینَةِ وَ اَلرُّشَى

وَ یُوضَعُ اَلدِّینُ وَ تُرْفَعُ اَلدُّنْیَا،

 قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

یَا سَلْمَانُ ! وَ عِنْدَهَا یَکْثُرُ اَلطَّلاَقُ،

فَلاَ یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ وَ لَنْ یَضُرُّوا اَللَّهَ شَیْئاً

 قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

 یَا سَلْمَانُ ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ اَلْقَیْنَاتُ وَ اَلْمَعَازِفُ وَ یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی،

 قَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

یَا سَلْمَانُ ! وَ عِنْدَهَا تَحُجُّ أَغْنِیَاءُ أُمَّتِی لِلنُّزْهَةِ

وَ تَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ

 وَ تَحُجُّ فُقَرَاؤُهُمْ لِلرِّیَاءِ وَ اَلسُّمْعَةِ

فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ اَلْقُرْآنَ لِغَیْرِ اَللَّهِ وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ،

 وَ یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِ اَللَّهِ

 وَ تَکْثُرُ أَوْلاَدُ اَلزِّنَا،

 وَ یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْآنِ ،

وَ یَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ

 قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ.

یَا سَلْمَانُ ذَاکَ إِذَا اُنْتُهِکَتِ اَلْمَحَارِمُ،

 وَ اِکْتَسَبَتِ اَلْمَآثِمُ،

وَ تَسَلَّطَ اَلْأَشْرَارُ عَلَى اَلْأَخْیَارِ،

وَ یَفْشُو اَلْکَذِبُ

 وَ تَظْهَرُ اَللَّجَاجَةُ،

وَ تَغْشُو اَلْفَاقَةُ

وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی اَللِّبَاسِ

وَ یُمْطَرُونَ فِی غَیْرِ أَوَانِ اَلْمَطَرِ،

وَ یَسْتَحْسِنُونَ اَلْکُوبَةَ وَ اَلْمَعَازِفَ

وَ یُنْکِرُونَ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ حَتَّى یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ أَذَلَّ مِنَ اَلْأَمَةِ

وَ یُظْهِرُ قُرَّاؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمُ اَلتَّلاَوُمَ، فَأُولَئِکَ یُدْعَوْنَ فِی مَلَکُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ اَلْأَرْجَاسَ وَ اَلْأَنْجَاسَ،

 

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ،

 یَا سَلْمَانُ ! فَعِنْدَهَا لاَ یَحُضُّ اَلْغَنِیُّ عَلَى اَلْفَقِیرِ حَتَّى إِنَّ اَلسَّائِلَ یَسْأَلُ فِیمَا بَیْنَ اَلْجُمُعَتَیْنِ لاَ یُصِیبُ أَحَداً یَضَعُ فِی کَفِّهِ شَیْئاً

 

قَالَ سَلْمَانُ : وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِی وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ

 یَا سَلْمَانُ ! عِنْدَهَا یَتَکَلَّمُ اَلرُّوَیْبِضَةُ،

 فَقَالَ: وَ مَا اَلرُّوَیْبِضَةُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی

 قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَتَکَلَّمُ فِی أَمْرِ اَلْعَامَّةِ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَتَکَلَّمُ فَلَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ قَلِیلاً حَتَّى تَخُورَ اَلْأَرْضُ خَوْرَةً فَلاَ یَظُنُّ کُلُّ قَوْمٍ إِلاَّ أَنَّهَا خَارَتْ فِی نَاحِیَتِهِمْ فَیَمْکُثُونَ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ یَنْکُتُونَ فِی مَکْثِهِمْ فَتُلْقِی لَهُمُ اَلْأَرْضُ أَفْلاَذَ کَبِدِهَا ذَهَباً وَ فِضَّةً ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى اَلْأَسَاطِینِ فَقَالَ مِثْلَ هَذَا فَیَوْمَئِذٍ لاَ یَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لاَ فِضَّةٌ، فَهَذَا مَعْنَى قَوْلِهِ «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها.[5]

 

 

[1] اعراف/ 187

[2] لقمان/34

[3] محمد/ 18

[4] حسن بن سلیمان حلی، مختصر البصائر، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی‏، 1379ش، چاپ اول، ص 433/ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏53، ص 2

[5] علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۳/ محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، ج۱، ص۳۲۶/ بحار الأنوار  ج۶ ص۳۰۵

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۳ ، ۲۱:۱۸

 

منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه‌السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یک زن می‌تواند چنان بالا رود که مایه مباهات و افتخار امیر المؤمنین (علیه‌السلام) گردد. اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام در نزد امیر المؤمنین علیه‌السلام خود تحقیق مستقلی می‌طلبد لکن در اینجا فهرست‌وار، به ذکر پاره‌ای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد.

 

مباهات حضرت علی به همسری فاطمه علیهماالسلام

شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه علیهاالسلام افتخار می‌کند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاک برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیت‌های سنگینی چون رهبری جهان اسلام می‌داند. برخی از موارد که حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه علیهاالسلام استناد فرموده‌اند عبارت است از:

* در پاسخ نامه‌ای به معاویه از جمله فضیلت‌ها و امتیازهایی که حضرت به آن اشاره می‌فرمایند این است که: «وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏ وَ مِنْکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَب‏»[1] «بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم کش دوزخیان از شماست.»

* در جریان شورای شش نفره که خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین کرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: «قَالَ نَشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ زَوْجَتُهُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ غَیْرِی؟ قَالُوا لَا»، «آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه. [2]

* در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این‌ که باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهده‌دار شود به ابوبکر فرمود: «نَشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ زَوْجَتُهُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ غَیْرِی؟ قَالُوا لَا» «تو را به خدا سوگند می‌دهم! آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبکر پاسخ داد: تو هستی.[3]

فاطمه رکن علی

از مقامات ممتازی که مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌باشد رکن بودن برای علی است. در حدیثی می‌خوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: «سَلَامٌ عَلَیْکَ أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ مِنَ الدُّنْیَا، فَعَنْ قَلِیلٍ یَذْهَبُ رُکْنَاکَ وَاللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ» ، فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ الرُّکْنَیْنِ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ: هُوَ الرُّکْنُ الْآخَرُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.»[4] سلام بر تو ای پدر دو ریحانه بهشتی (حسن و حسین (علیهما‌السلام)[5]، به خدا قسم به زودی دو رکن تو خواهند رفت، و خدا بهترین خلیفه و همراه برای تو بعد از من است. جابر گوید: هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از دنیا رفت حضرت فرمود: رسول خدا یکی از آن دو رکن بود. و او گوید: هنگامی که فاطمه از دنیا رفت حضرت فرمود: فاطمه آن رکن دیگر بود.

این حدیث در منابع شیعه با واژه «ینهد» به جای «یذهب». و در بعضی نسخ «أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ اَلدُّنْیَا» نیز آمده است. [6]

از این رو بود که وقتی خبر شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها به حضرت رسید، حضرت با صورت به زمین افتادند و می‌فرمودند: «بِمَنِ العَزاء‌ یا بِنتِ مُحمد؟ کنت بِکِ اتعزی فَفیم العَزاء من بعدک؟»[7]؛ به چه چیزی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین می‌یافتم؛ بعد از تو به چه چیزی آرامش یابم؟

 

مددکار در اطاعت الهی

انبیاء و پیشوایان معصوم تنها راه سعادت و خوشبختی انسان‌ها را پیروی از دستورات الهی می‌دانستند و از این رو بهترین همکار و دوست برای آنان کسی بود که در این راستا به آنها کمک کند.

می‌خوانیم علی علیه‌السلام در پاسخ پیامبر که سؤال کردند:«همسرت را چگونه یافتی؟» گفتند: « نِعْمَ اَلْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اَللَّهِ»، «بهترین یاور در راه اطاعت از خداوند.»[8]

تمسک علی علیه السلام به کلام زهرا علیهاالسلام

حضرت در حدیث اربع مائة بعد از این که فرمودند در مراسم تجهیز مرده‌ها گفتار خوب داشته باشید چنین ادامه دادند: «فان بنت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی‌هاشم، قالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعا.»

حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از ارتحال رسول اکرم صلی الله علیه و آله به زنان بنی‌هاشم که او را یاری می‌کردند و زینت‌ها را رها کرده و لباس سوگ در بر نموده‌اند، فرمود: «این حالت را رها کنید و بر شماست که دعا و نیایش نمایید.»[9]

تنها تسلّی بخش علی علیه السلام

حضرت بعد از شهادت فاطمه علیها‌السلام خطاب به ایشان فرمودند:

«بِمَنِ العَزاءُ‌ یا بِنتَ مُحمَد؟ کُنتُ بِکِ اَتَعزی فَفیمَ العَزاء مِن بَعدِکِ؟»[10]؛ با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین می‌یافتم؛ بعد از تو با چه کسی آرامش یابم؟

غضب خداوند به غضب فاطمه علیهاالسلام

حضرت علی علیه‌السلام از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل نموده که ایشان فرمودند:

«انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها»[11]؛ خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه، خشمگین؛ و برای خشنودی و رضایت فاطمه راضی می‌شود.

و در حدیث دیگر خطاب به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند:

«انَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضی لِرِضاکِ»[12]؛ خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودی تو، خشنود می‌شود.

برگزیده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

حضرت علی علیه السلام در مصیبت حضرت زهرا علیهاالسلام خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «قل یا رسول الله عن صفیتک صبری»؛ « یعنی این صفیه توست، بانویی که صفوه تو، مصطفی و برگزیده توست رحلت کرده و صبر فقدانش برای من دشوار است.»[13]

تکرار مصیبت فقدان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

هنگام ارتحال بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه (علیها‌السلام) و بیان وصایا و حلالیت ایشان حضرت در پاسخ می‌گوید: «مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا»، «پناه به خدا، تو داناتر و پرهیزکارتر و گرامی‌تر و نیکوکارتر از آنی که به جهت مخالفت کردنت با خود، تو را مورد نکوهش قرار دهم. دوری از تو و احساس فقدانت بر من گران خواهد بود، ولی گریزی از آن نیست. به خدا قسم با رفتنت مصیبت رسول خدا را بر من تازه نمودی، یقینا مصیبت تو بزرگ است مصیبتی که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند به انسان دلداری دهد و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود

 

مقدم نمودن خواست فاطمه برخواست خویش

در هنگام وصیت حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ امام به ایشان و گریستن هر دو، سپس امام سر مبارک فاطمه علیهاالسلام را به سینه چسباند و گفت: «أَوْصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِی وَفِیّاً أُمْضِی کُلَّ مَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی»‏[14]

 «هر چه می‌خواهی وصیت کن، یقینا به عهد خود وفا کرده، هر چه فرمان دهی انجام می‌دهم و فرمان تو را بر نظر و خواست خویش مقدم می‌دارم.»[15]

پایان شکیبایی علی علیه السلام

علی علیه‌السلام که اسوه صبر و استقامت است اما در شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام تاثر و تالم خود را چگونه اظهار می‌دارد، تا آنجا که بعد از دفن همسر گرامیش در حالی که حزن و اندوه تمام وجود او را فرا گرفته بود خطاب به قبر پیامبر صلی‌اللهعلیه‌و‌آله عرضه داشت:

«قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ لِی فِی التَّأَسِّی بِسُنَّتِکَ فِی فُرْقَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ نَفْسُکَ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی بَلَى وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ لِی أَنْعَمُ الْقَبُولِ- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی‏ فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا یَبْرَحُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ‏ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْکُو وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ‏[17] وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلًا وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمُ اللَّهُ‏ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ* سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ وَاهَ وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ فَبِعَیْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُکَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ یَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلَقْ مِنْکَ الذِّکْرُ وَ إِلَى اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ فِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ».[18]

 « اى رسول خدا! شکیبائیم از فراق محبوبه‏ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته، جز اینکه براى من در پیروى از سنت تو که در فراقت کشیدم جاى دلدارى باقى است، زیرا من سر ترا در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد (یعنى هنگام جان دادن سرت بسینه من چسبیده بود) آرى، در کتاب خدا براى من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، همانا امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.

اى رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه میکند، اندوهم همیشگى‏ باشد و شبم در بیخوابى گذرد و غمم پیوسته در دلست، تا خدا خانه‏اى را که تو در آن اقامت دارى برایم برگزیند، (بمیرم و بتو ملحق شوم) غصه‏اى دارم دل خون کن و اندوهى دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائى افتاد، تنها بسوى خدا شکوه میبرم.

بهمین زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، زیرا چه بسا درد دلهائى داشت که چون آتش در سینه‏اش مى‏جوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت، ولى اکنون مى‏گوید و خدا هم داورى میفرماید و او بهترین داورانست.

سلام بر شما سلام کننده‏اى که نه خشمگین است و نه دلتنگ، زیرا اگر از اینجا برگردم، بواسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم بواسطه بدگمانى بآنچه خدا بصابران وعده فرموده نباشد.

واى، واى باز هم بردبارى مبارکتر و خوش‏نماتر است اگر چیرگى دشمنان زورگو نبود (که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش کنند) اقامت و درنگ در اینجا را چون معتکفان ملازمت مى‏نمودم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون مى‏کردم، در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیرى شد، با آنکه دیر زمانى نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود، اى رسول خدا! شکایت من تنها بسوى خداست و بهترین دلدارى از جانب تو است اى رسول خدا! (چون در مرگ تو صبر کردم یا براى گفتار تو در باره صبر)، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.»

 

 

[1] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح) - قم، چاپ: اول، 1414 ق. ص387؛ بحارالانوار، ج33/، ص58

[2] طبرسی/ احتجاج/ مؤسسه الاعلمی للمطبوعات/ بیروت/ چاپ دوم، 1983 میلادی/ج1/ ص135.

[3] طبرسی/ احتجاج/ مؤسسه الاعلمی للمطبوعات/ بیروت/ چاپ دوم، 1983 میلادی/ج1/ ص123.

[4] این حدیث را گروهی از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند: احمد بن حنبل در فضائل الصحابه با این سند نقدل کرده است: « حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یُونُسَ قثنا حَمَّادُ بْنُ عِیسَى الْجُهَنِیُّ قثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ:...» (أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2 ص 623)؛ علامه الحافظ محب الدین الطیری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی/ چاپ بیروت دار المعرفه/ ج۱، ص 56؛ : حسین بن محمد دِّیار بَکْری، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، بیروت، دار الصادر، بی‌تا، ج 2 ص 275

[5] پیغمبر اعظم (ص) فرمود: «انَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ هُما رَیْحانَتاىَ مِنَ الدُّنْیا» حسن و حسین دو ریحانه من از دنیا هستند. (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۲

[6]  محمد بن علی بن بابویه صدوق، معانی الأخبار، ج۱, ص۴۰۳: الأمالی (للصدوق)  ج۱ ص۱۳۵، محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب، ج۳، ص۳۶۱

[7] اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۵۰۰، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج۴۳، ص۱۸۶

[8] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۳ ص۳۵۵؛ مجلسی، بحارالانوار/ ج43/ ص 117

[9]  محمد بن علی بن بابویه صدوق، الخصال، ج‏2، ص618

[10] رحمانی همدانی/ فاطمة الزهرا بهجة قلب مصطفی/ ص 578/ به نقل از مجمع الروایة.

[11] کنزالعمال/ مؤسسه الرسالة بیروت/ ج12/ ص111.

[12] همان.

[13] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1؛ ص459؛ نهج البلاغه/ فیض السلام/ خطبه 202.

[14] فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش.

 

ج‏1، ص151

 

[15] همان.

[16] ( 1) الکمد بالضم و الفتح و التحریک الحزن الشدید و القیح المدة لا یخالطها دم.

[17] ( 2) الهضم: الظلم و الغصب، و احفاء السؤال: استقصاؤه.

[18] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۳ ، ۱۰:۳۸