حبل الله المتین

(نحن حبل الله الذی قال الله: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّ‌قُوا)

حبل الله المتین

(نحن حبل الله الذی قال الله: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّ‌قُوا)

حبل الله المتین
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «د خدای په کور کې د امام علی د زیږون کیسه» ثبت شده است

درآمد

امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام)  فضائل بی‌شماری دارد. برخی از این فضائل، از ویژگی‌های خاص آن حضرت به شمار می‌رود، به گونه‌ای که احدی را بهره‌ای از آن نیست. یکی از آن فضیلت‌های منحصر به فرد، ولادت در خانه خداوند: کعبه است. اما سوگمندانه باید گفت این منقبت از سوی برخی اهل سنت انکار شده است. امتناع این دسته، بستر پژوهش پیش روی را فراهم آورد. آنچه در پی می‌آید کاوشی از مستندهای روایی این مسأله در منابع فریقین [شیعه و اهل تسنن] به همراه دیدگاه عده‌ای از عالمان این دو فرقه است.

بررسی گزارش‌ها

گزارش‌های ولادت امیر مؤمنان علی  (علیه‌السلام)  در کعبه، در ابواب مختلف از میراث علمی فریقین از جمله باب «مولد الإمام علی علیه‌السلام» نمایان گشته است. این گزارش­ها سطح یکسانی ندارند؛ برخی از آن به اصل ولادت در کعبه نظر دارند؛ برخی نیز با وجود اختلاف در شرح تفصیلی ماجرا، به طور مشترک از ورود فاطمه بنت اسد (سلام‌الله) در خانه خدا و ولادت امیر مؤمنان  (علیه‌السلام)در آن، سخن به میان آورده است. لازم به ذکر است عده‌ای از عالمان اسلامی در انعکاس گزارش‌های ولادت، ذکری از سلسله راویان آن ننموده‌اند. از همین رو، رویکرد پژوهش حاضر متوجه گزارش‌های مُسنَد واقعه گشته و از گزارش‌های فاقد سند، صرفاً به ذکر آن‌ها بدون هرگونه توضیح، بسنده می‌شود.

بر پایه بررسی‌های به جای آمده، گزارش‌های مُسند، دست‌کم با پنج طریق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، امیر مؤمنان  (علیه‌السلام) ، عباس بن عبدالمطلب، یزید بن قعنب و اُم العارة بنت عبادة، در میراث فریقین بازتاب داشته است. این حجم از روایات (صرف نظر از روایات فاقد سند) در اصطلاح دانش حدیث، مستفیض بوده که از اعتبار و ارزشمندی درخور توجهی برخودار می‌باشد. البته از سخن حاکم نیشابوری، حدیث‌شناس برجسته اهل سنت و نیز سخن برخی عالمان امامی همچون مرحوم سید هاشم بحرانی به خوبی این نکته برمی‌آید که گزارش‌های ولادت امام علی  (علیه‌السلام) در کعبه، از کثرت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و برترین اعتبار ممکن یک حدیث یعنی تواتر را داراست (متن کلام هر دو در ادامه خواهد آمد).

  1. گزارش‌های مسند

یکم: طریق رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

این گزارش را نخست سید بن طاووس از کتاب «مولد مولانا علی (علیه‌السلام)  بالبیت» تألیف شیخ صدوق رحمه الله و صاحب کتاب «جامع الاخبار» به طور خلاصه از طریق جابر بن عبدالله انصاری و او از رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آورده است. سپس شاذان بن جبرئیل قمی در «الفضائل» خود، تفصیل آن را انعکاس داده است. در این گزارش از آثار با برکت ولادت امیر مؤمنان (علیه‌السلام) بر زمین و آسمان و نیز شادمانی جناب ابوطالب  (علیه‌السلام)  از این واقعه، همچنین اعلام ولادت فرزندش، سخن به میان آمده است.

سید بن طاووس می‌نویسد:

[الباب فیما نذکره من تسمیة مولانا علی  (علیه‌السلام)  بأمیر المؤمنین] رأیت ذلک و رویته من کتاب مولد مولانا علی  (علیه‌السلام)  بالبیت تألیف أبی جعفر محمد بن بابویه قد رواه عن رجال الجمهور فلذلک أذکره و أقتصر على المراد منه. فَقَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَینُ بْنُ عَطَا قَالَ حَدَّثَنَا شَاذَانُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا یحْیى بْنُ أَبِی یحْیى قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ قَالَ حَدَّثَنِی مُسْلِمُ بْنُ خَالِدٍ الْمَکِّی قَالَ حَدَّثَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ مِیلَادِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  فَقَالَ آه آه لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ خَیرِ مَوْلُودٍ بَعْدِی عَلَى سُنَّةِ الْمَسِیحِ  (علیه‌السلام) .‏[1]

این باب درباره نامیدن امام علی  (علیه‌السلام)  به امیر المومنین است. این روایت را دیده و آن را از کتاب «مولد مولانا علی  (علیه‌السلام)  بالبیت» تألیف شیخ صدوق روایت می‌کنم که آن را از علمای اهل سنت روایت کرده است. پس به همین سبب آن را ذکر می‌کنم و به مقداری که مقصود ماست، اکتفاء می‌نمایم. او با سلسله سند خودش از جابر نقل می‌کند که گفت: از رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  و سلم درباره ولادت امام علی  (علیه‌السلام)  پرسیدم، پیامبر  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: آه آه همانا درباره بهترین مولود پس از من پرسیدی که بر سنت حضرت عیسی بن مریم  (علیه‌السلام)  تولد یافت.

در کتاب «جامع الاخبار» نیز چنین آمده است:

رُوِی بِإِسْنَادٍ صَحِیحٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیهِ الْقُمِّی قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٌ النَّجَّارُ دوریستی [الدُّورْیسْتِی‏] قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی الشَّیخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیهِ الْقُمِّی وَ حَدَّثَنِی یحْیى بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یحْیى قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ قَالَ حَدَّثَنِی مُسْلِمُ بْنُ خَالِدٍ الْمَکِّی قَالَ حَدَّثَنِی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ مِیلَادِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  فَقَالَ ص لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ خَیرِ مَوْلُودٍ وُلِدَ بَعْدِی عَلَى سُنَّةِ الْمَسِیحِ‏ ... .[2]

مشروح روایت به گزارش شاذان بن جبریل این است:

أَخْبَرَنَا الشَّیخُ الْإِمَامُ الْعَالِمُ الْوَرِعُ النَّاقِلُ ضِیاءُ الدِّینِ شَیخُ الْإِسْلَامِ أَبُو الْعَلَاءِ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یحْیى الْعَطَّارُ الْهَمَدَانِی ره فِی هَمَدَانَ فِی مَسْجِدِهِ فِی الثَّانِی وَ الْعِشْرِینَ مِنْ شَعْبَانَ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ ثَلَاثِینَ وَ سِتِّمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْإِمَامُ رُکْنُ الدِّینِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْفَارِسِی قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ رَوْقٍ الْخَطَّابِی قَالَ حَدَّثَنَا الْحَجَّاجُ بْنُ مِنْهَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ سَالِمٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ السَّرِی عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ مِیلَادِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ آهْ‏ آهْ‏ سَأَلْتَ عَجَباً یا جَابِرُ عَنْ خَیرِ مَوْلُودٍ وُلِدَ بَعْدِی عَلَى سُنَّةِ الْمَسِیحِ ... کَانَ رَجُلٌ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ وَ کَانَ زَاهِداً عَابِداً یقَالُ لَهُ الْمُثْرِمُ بْنُ زَغِیبٍ الشَّیقُبَانُ وَ کَانَ مِنْ أَحَدِ الْعُبَّادِ ... ثُمَّ قَالَ أَبْشِرْ یا هَذَا [یعنی اباطالب] فَإِنَّ الْعَلِی الْأَعْلَى أَلْهَمَنِی إِلْهَاماً فِیهِ بِشَارَتُکَ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ وَ مَا هُوَ قَالَ وَلَدٌ یولَدُ مِنْ ظَهْرِکَ هُوَ وَلِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ وَصِی رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ... قَالَ أَبُو طَالِبٍ إِنِّی لَا أَعْلَمُ حَقِیقَةَ مَا تَقُولُ إِلَّا بِبُرْهَانٍ مُبِینٍ وَ دَلَالَةٍ وَاضِحَةٍ قَالَ الْمُثْرِمُ مَا تُرِیدُ قَالَ أُرِیدُ أَنْ أَعْلَمَ مَا تَقُولُهُ حَقٌّ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَلْهَمَکَ ذَلِکَ قَالَ فَمَا تُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَ لَکَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ یطْعِمَکَ فِی مَکَانِکَ هَذَا قَالَ أَبُو طَالِبٍ أُرِیدُ طَعَاماً مِنَ الْجَنَّةِ فِی وَقْتِی هَذَا قَالَ فَدَعَا الرَّاهِبُ رَبَّهُ قَالَ جَابِرٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَمَا اسْتَتَمَّ الْمُثْرِمُ دُعَاءَهُ حَتَّى أُوتِی بِطَبَقٍ عَلَیهِ فَاکِهَةٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ عِذْقُ رُطَبٍ وَ عِنَبٍ وَ رُمَّانٍ فَجَاءَ بِهِ الْمُثْرِمُ إِلَى أَبِی طَالِبٍ فَتَنَاوَلَ مِنْهُ رُمَّانَةً ثُمَّ نَهَضَ مِنْ سَاعَتِهِ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ رض فَلَمَّا اسْتَوْدَعَهَا النُّورَ ارْتَجَّتِ الْأَرْضُ وَ تَزَلْزَلَتْ بِهِمْ سَبْعَةَ أَیامٍ حَتَّى أَصَابَ قُرَیشاً مِنْ ذَلِکَ شِدَّةٌ فَفَزِعُوا ...ثُمَّ صَعِدَ أَبُو طَالِبٍ الْجَبَلَ وَ قَالَ لَهُمْ أَیهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَحْدَثَ فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ حَادِثاً وَ خَلَقَ فِیهَا خَلْقاً ... فَبَکَى وَ رَفَعَ یدَیهِ وَ قَالَ إِلَهِی وَ سَیدِی أَسْأَلُکَ بِالْمُحَمَّدِیةِ الْمَحْمُودَةِ وَ الْعَلَوِیةِ الْعَالِیةِ وَ الْفَاطِمِیةِ الْبَیضَاءِ إِلَّا تَفَضَّلْتَ عَلَى تِهَامَةَ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ قَالَ جَابِرٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوَ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ قَدْ کَانَتِ الْعَرَبُ تَکْتُبُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَیدْعُونَ بِهَا عِنْدَ شَدَائِدِهِمْ فِی الْجَاهِلِیةِ وَ هِی لَا تَعْلَمُهَا وَ لَا تَعْرِفُ حَقِیقَتَهَا حَتَّى وُلِدَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فَلَمَّا کَانَ فِی اللَّیلَةِ الَّتِی وُلِدَ فِیهَا ع أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ وَ تَضَاعَفَتِ النُّجُومُ فَأَبْصَرَتْ مِنْ ذَلِکَ عَجَباً فَصَاحَ بَعْضُهُمْ فِی بَعْضٍ وَ قَالُوا إِنَّهُ قَدْ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ حَادِثٌ أَ لَا تَرَوْنَ إِشْرَاقَ السَّمَاءِ وَ ضِیاءَهَا وَ تَضَاعُفَ النُّجُومِ بِهَا قَالَ فَخَرَجَ أَبُو طَالِبٍ وَ هُوَ یتَخَلَّلُ سِکَکَ مَکَّةَ وَ مَوَاقِعَهَا وَ أَسْوَاقَهَا وَ هُوَ یقُولُ لَهُمْ أَیهَا النَّاسُ وُلِدَ اللَّیلَةَ فِی الْکَعْبَةِ حُجَّةُ اللَّهِ تَعَالَى وَ وَلِی اللَّه‏ ...[3]

جابر می‌گوید از رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  و سلم درباره ولادت امام علی  (علیه‌السلام)  پرسیدم، پیامبر  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: آه آه همانا درباره بهترین مولود پس از من پرسیدی که بر سنت عیسی بن مریم  (علیه‌السلام)  تولد یافت ... در آن زمان مردی عابد و زاهد بود که او را مثرم می‌گفتند. او یکی از عابدان بود. او گفت: ای ابوطالب! بر تو بشارت باد همانا خداوند بزرگ مرا الهامی نمود که در آن بشارتی برای توست. ابوطالب گفت: آن چیست؟ مثرم گفت: فرزندی از پشت تو بیرون می‌آید که ولی خدا، امام متقین و جانشین رسول رب‌العالمین  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است ... ابوطالب گفت: من حقیقت آنچه را که می‌گویی نمی‌دانم مگر به دلیل روشن. مثرم گفت: چه می‌خواهی؟ گفت: می‌خواهم بدانم آنچه می‌گویی حق است و خداوند به تو الهام نموده است. گفت: چه می‌خواهی تا آنکه از خداوند بخواهم تو را در اینجا از طعام سیر گرداند؟ حضرت ابوطالب فرمود: طعامی بهشتی می‌خواهم. در این هنگام مثرم خداوند را خواند. جابر می‌گوید: رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هنوز دعایش تمام نشده بود که طبقی آورده شد و بر آن میوه‌ی بهشتی و خوشه‌ی خرما و انگور و انار بود. مثرم آن را برای ابوطالب  (علیه‌السلام)  آورد و اناری از آن خورد. سپس برخاست و نزد فاطمه بنت اسد علیها السلام رفت. زمانی که نور [حضرت علی  (علیه‌السلام)  در رحم] فاطمه بنت اسد قرار گرفت، زمین به لرزه در آمد و به مدت هفت روز در حال لرزش بود تا آنکه قریش از این ماجرا احساس ترس نمودند... سپس حضرت ابوطالب  (علیه‌السلام)  بر بالای کوه رفت و گفت: ای مردم بدانید خدای تعالی در این شب حادثه ای ایجاد کرد و مخلوقی جدید خلق نمود ... این هنگام حضرت ابوطالب  (علیه‌السلام)  گریه کرد و دستانش را بالا برد و عرضه داشت: خداوندا، آقای من، از تو درخواست می‌کنم به حق مقام محمدی که ستایش شده و جای گاه علوی بلند مرتبه به جایگاه و شأن فاطمی درخشان، بر سرزمین مکه رأفت و رحمت را ارزانی بداری. جابر می‌گوید: پیامبر  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  فرمودند: به خدایی قسم که دانه را آفرید و انسان را خلق نمود عرب این جملات جناب ابوطالب  (علیه‌السلام)  را نوشتند و در زمآنجاهلیت در سختی‌ها و مشکلات با این جملات خداوند را می‌خواندند ولی نمی‌دانستند معنای آن چیست و حقیقت آن را درک نمی‌کردند تا اینکه [حضرت] علی بن ابی‌طالب [ (علیه‌السلام) ] متولد شد؛ در شبی که ایشان پا به جهان گذاشت، زمین را نور فرا گرفت و [گویا] ستارگان دو برابر شدند. این مایه تعجب همگان گشت. برخی از آنان فریاد می‌زدند و می‌گفتند در آسمان حادثه‌ای رخ داد آیا روشنی و نور آسمان و دو برابر شدن ستارگان را نمی‌بینید؟ در این هنگام حضرت ابوطالب  (علیه‌السلام)  خارج شد در حالی که در کوچه‌ها و بازارهای مکه تردد می‌کرد و می‌گفت: ای مردم! امشب در کعبه حجت خدا و ولی او متولد شده است ... .

لازم به ذکر است علامه مجلسی همین روایت را از کتاب «غُرر الدرر» نیز گزارش می‌کند.

کِتَابُ غُرَرِ الدُّرَرِ لِلسَیدِ حَیدَرِ الْحُسَینِی عَنِ الشَّیخِ جَمَالِ الدِّینِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّشِیدِ الْأَصْبَهَانِی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَطَّارِ الْهَمَدَانِی عَنِ الْإِمَامِ رُکْنِ الدِّینِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْفَارِسِی عَنْ فَارُوقٍ الْخَطَّابِی عَنْ حَجَّاجِ بْنِ مِنْهَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِمْرَانَ الْفَسَوِی عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ خَالِدٍ الْمَکِّی عَنْ أَبِی الزُّبَیرِ عَنْ جَابِرٍ مِثْلَه‏.[4]

دوم: طریق امیر مؤمنان علی  (علیه‌السلام)

این گزارش را طبری امامی و حسین بن عبد الوهاب با سلسله سند، از طریق جناب میثم تمار از امیر مؤمنان علی  (علیه‌السلام)  نقل کرده‌اند. بر پایه این گزارش سعید بن فضل در میان جمعیتی که امام علی  (علیه‌السلام)  نیز در آن حضور داشت، در سخنانی که بیانگر فضائل آن حضرت از جمله ولادت ایشان در خانه خدا است، آغاز به سخن نمود و در میان آن جمعیت کسی سخنانش را رد نکرد. امام علی  (علیه‌السلام)  نیز سخنش را تائید نمود و فرمود: ای سعید بن فضل آنچه گفتی من هستم. متن این روایت، چنین است:

حدثنا أبو التحف علی بن محمد بن إبراهیم المصری قال [ حدثنی ] الأشعث بن مرة عن المثنى بن سعید عن هلال بن کیسان الکوفی الجزار عن الطیب الفواخری عن عبد الله بن سلمة الفتحی عن شقادة بن الاصید العطار البغدادی قال [ حدثنی ] عبد المنعم بن الطیب عن العلا بن وهب بن قیس عن الوزیر أبی محمد [ بن ] سایلویه رضی الله عنه فإنه کان من أصحاب أمیر المؤمنین علیه‌السلام [العارفین وروى جماعتهم] عن ابن حریز عن أبی الفتح المغازلی عن أبی جعفر میثم التمار قال: کنت بین یدی مولای أمیر المؤمنین  (علیه‌السلام)  إذ دخل علینا من الباب رجل مشذب علیه قباء أدکن ... وقال: أیکم المجتبى فی الشجاعة أیکم المولود فی الحرم ... فقال أمیر المؤمنین  (علیه‌السلام) : أنا یا سعد بن الفضل بن الربیع بن مدرکة ...[5]

میثم تمار گوید: روزی در کوفه در محضر امیرالمؤمنین  (علیه‌السلام)  نشسته بودم که ناگهان مردی بلند قامت، با قبای خز تیره رنگ‌بر تن، وارد شد ... و گفت: کدام یک از شما در شجاعت برگزیده است؟ کدام یک از شما در کعبه دیده به جهان گشوده است؟... علی  (علیه‌السلام)  فرمود: ای سعد بن فضل بن ربیع بن مدرکة آنچه گفتی من هستم ... .

سوم: طریق یزید بن قعنب

این طریق مربوط به یزید بن قعنب یکی از شاهدان عینی است. مطابق این گزارش، دیوار کعبه شکافته شد، فاطمه بنت اسد علیها السلام بدان وارد گشته، مدت چند روز در آن توقف نمود و سرانجام آن حضرت  (علیه‌السلام)  تولد یافت. مادر امام علی  (علیه‌السلام)  پس از شادمانی بسیار از این رخداد، نام‌گذاری فرزندش را دستوری از طرف خداوند می‌داند که به همراه بیان پاره‌ای از فضائل آن حضرت، توسط پیکی از غیب به وی اعلام گشت. شیخ صدوق در سه کتاب معروف خویش با ذکر سلسله راویان، این چنین روایت می‌نماید:

حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِی قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیرٍ قَالَ قَالَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ‏ کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عبدالمطلب وَ فَرِیقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَیتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  وَ کَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّی مُؤْمِنَةٌ بِکَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَةٌ بِکَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ  (علیه‌السلام)  وَ أَنَّهُ بَنَى الْبَیتَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَى هَذَا الْبَیتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یسَّرْتَ عَلَی وِلَادَتِی قَالَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَینَا الْبَیتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ ینْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ ینْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِیدِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  ثُمَ‏ قَالَتْ ... لَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِی هَاتِفٌ یا فَاطِمَةُ سَمِّیهِ عَلِیاً فَهُوَ عَلِی وَ اللَّهُ الْعَلِی الْأَعْلَى یقُولُ إِنِّی شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِی وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِی وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِی وَ هُوَ الَّذِی یکْسِرُ الْأَصْنَامَ فِی بَیتِی وَ هُوَ الَّذِی یؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَیتِی وَ یقَدِّسُنِی وَ یمَجِّدُنِی فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَیلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاه‏.[6]

یزید بن قعنب گوید من با عباس بن عبدالمطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد علیها السلام که در ماه نهم بارداری امیر مؤمنان  (علیه‌السلام)  بود و درد تولد نوزاد داشت، وارد شد و گفت: خدایا من به تو و بدان چه از نزد تو آمده است از رسولان و کتاب‌ها، ایمان‌دارم و به سخن جدم ابراهیم خلیل تصدیق دارم و او است که این بیت عتیق را ساخت. به حق آنکه این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است ولادت را بر من آسان کن. یزید بن قعنب گوید دیدیم که خانه از پشت شکافت و فاطمه علیها السلام به درون آن رفت و از دیده ما نهان شد و دیوار به هم آمد. خواستیم قفل در خانه را بگشاییم، گشوده نشد. در این هنگام دانستیم که این امر از طرف خداى عز و جل است. پس از چهار روز بیرون آمد در حالی که علی  (علیه‌السلام)  را در دست داشت. سپس گفت ... چون خواستم بیرون آیم هاتفى آواز داد اى فاطمه نامش را على بگذار که او على است و خداى اعلى می‌فرماید : من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأدیبش نمودم و دانش پیچیده خویش را بدو آموختم و اوست که بت‏ها را در خانه من می‌شکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان می‌گوید و مرا تقدیس و تمجید می‌کند. خوشا بر کسى که او را دوست دارد و فرمان از او بردارد و وای بر کسى که او را دشمن دارد و از او نافرمانى کند.

لازم به ذکر است صاحب کتاب بشارة المصطفی  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  همین روایت را با اضافه یک نفر در ابتدای سند از شیخ صدوق نقل کرده است:

أَخْبَرَنَا الرَّئِیسُ الزَّاهِدُ الْعَابِدُ الْعَالِمُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَینِ بْنِ الْحَسَنِ فِی الرَّی سَنَةَ عَشَرَةٍ وَ خَمْسِمِائَةٍ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَینِ عَنْ عَمِّهِ الشَّیخِ السَّعِیدِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ بَابَوَیهِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِی بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِی قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ‏ دِینَارٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیرٍ قَالَ: قَالَ: یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ‏: کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عبدالمطلب ...[7]

چهارم: طریق عباس بن عبدالمطلب

این گزارش را شیخ طوسی رحمه‌الله با سه سند از عباس عموی رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که شاهد عینی دیگری است و نیز یزید بن قعنب انعکاس داده است. لازم به ذکر است دو راوی آن یعنی عایشه و انس بن مالک از راویان اهل سنت به شمار می‌روند.

متن گزارش به قرا ذیل است:

حَدَّثَنَا الشَّیخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِی (رَضِی اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَیوبَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَاضِی، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَبِیبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی سُفْیانُ بْنُ عُیینَةَ، عَنِ الزُّهْرِی، عَنْ عَائِشَةَ.

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَاذَانَ: وَ حَدَّثَنِی سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُمَرَ الرُّبَیعِی، قَالَ: حَدَّثَنَا زَکَرِیا بْنُ یحْیى، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عبدالمطلب.

قَالَ ابْنُ شَاذَانَ: وَ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَلِی، بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلَامُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیهِمُ السَّلَامُ قَالَ: کَانَ الْعَبَّاسُ بْنُ عبدالمطلب وَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ جَالِسَینِ مَا بَینَ فَرِیقِ بَنِی هَاشِمٍ إِلَى فَرِیقِ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَیتِ اللَّهِ الْحَرَامِ، إِذْ أَتَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ أُمِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  وَ کَانَتْ حَامِلَةً بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ فَوَقَفَتْ بِإِزَاءِ الْبَیتِ الْحَرَامِ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَرَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ السَّمَاءِ وَ قَالَتْ: أَی رَبِ‏ إِنِّی‏ مُؤْمِنَةٌ بِکَ‏ وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِکَ الرَّسُولُ فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْبَیتِ وَ بِهَذَا الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی أَحْشَائِی الَّذِی ... لَمَّا یسَّرْتَ عَلَی وِلَادَتِی قَالَ الْعَبَّاسُ بْنُ عبدالمطلب وَ یزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ: لَمَّا تَکَلَّمَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ رَأَینَا الْبَیتَ قَدِ انْفَتَحَ مِنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا ثُمَّ عَادَتِ الْفَتْحَةُ وَ الْتَزَقَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَرُمْنَا أَنْ نَفْتَحَ الْبَابَ لِیصِلَ إِلَیهَا بَعْضُ نِسَائِنَا فَلَمْ ینْفَتِحِ الْبَابُ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ بَقِیتْ فَاطِمَةُ فِی الْبَیتِ ثَلَاثَةَ أَیامٍ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَیامٍ انْفَتَحَ الْبَیتُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی کَانَتْ دَخَلَتْ فِیهِ فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلِی  (علیه‌السلام)  عَلَى یدَیهَا ثُمَّ قَالَتْ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَنِی عَلَى الْمُخْتَارَاتِ مِمَّنْ مَضَى قَبْلِی ... لِأَنِّی وَلَدْتُ فِی بَیتِهِ الْعَتِیقِ فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ وَ وَلَدِی عَلَى یدَی هَتَفَ بِی هَاتِفٌ وَ قَالَ: یا فَاطِمَةُ، سَمِّیهِ عَلِیاً، ... وَ هُوَ الْإِمَامُ بَعْدَ حَبِیبِی وَ نَبِیی ...[8]

عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب در میان گروه بنی‌هاشم و عبدالعز نی در مقابل بیت‌الله الحرام نشسته بودند هنگامی که فاطمه بنت اسد بن هاشم آمد و در آن روز نُه ماه تمام به امیرالمؤمنین  (علیه‌السلام)  حامله بود .فاطمه مقابل بیت‌الله الحرام ایستاد و رویش را به طرف آسمان بلند نمود و گفت: ای پروردگار من، همانا من به تو و به آنچه از نزد تو فرستاده شده ایمان‌دارم ... پس از تو می‌خواهم به حق این خانه و به حق این مولودی که در شکم من است اینکه این ولادت را بر من آسان کنی. عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب گفتند: هنگامی که فاطمه بنت اسد این‌گونه سخن گفت و به این حالت دعا کرد، دیدیم خانه‌ی کعبه از پشت گشوده شد (دیوار شکافته شد) و فاطمه بنت اسد در آن داخل شد و از چشم‌ها پنهان گردید و دیوار شکافته شده، به اذن خداوند به حالت اول بازگشت. یعنی شکاف بسته شد. پس از آن هر کاری کردیم که در را باز کنیم و بعضی از زن های ما پیش او بروند در باز نشد. پس دانستیم که همانا آن امر بزرگی از امر خداوند بلند مرتبه است. فاطمه سه روز در خانه کعبه بود. هنگامی که بعد از سه روز از همان‌جایی که دیوار گشوده شده بود و فاطمه داخل شده بود، دوباره شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که علی  (علیه‌السلام)  بر روی دستانش بود از آن خارج شد. و به مردم گفت: همانا خداوند عزوجل مرا بر زنان اختیار شده از کسانی که قبل از من بودند، فضیلت و برتری داد ... برای اینکه من فرزندم را در بیت عتیق به دنیا آوردم و هنگامی که اراده نمودم که از خانه کعبه با فرزندم که در آغوشم بود خارج شوم، هاتفی از غیب گفت: ای فاطمه او را علی بنام ... او امامِ پس از حبیب و نبی من است.

پنجم: طریق اُم العارة بنت عبادة

این گزارش را ابن مغازلی از عالمان سده پنجم اهل سنت توسط زیدة بنت قریبه و او از مادرش اُم عماره که یکی دیگر از شاهدان ماجرا بود، نقل کرده است. این گزارش اگر چه در تبیین جزئیات ماجرا با گزارش‌های دیگر مقداری متفاوت است اما در رابطه با ورود فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها به خانه خدا و تولد یافتن امام علی  (علیه‌السلام)  در این مکان، با دیگر گزارش‌هاست همسو است.

اینک متن گزارش:

أخبرنا أبو طاهر محمد بن علی بن محمد البیع قال أخبرنا أبو عبد الله أحمد بن محمد بن عبد الله بن خالد الکاتب قال حدثنا أحمد بن جعفر بن محمد بن سلم الختلی قال: حدثنی عمر بن أحمد بن روح حدثنی أبو طاهر یحیى بن الحسن العلوی قال: حدثنی محمد بن سعید الدارمی حدثنا موسى بن جعفر، عن أبیه، عن محمد بن علی عن أبیه علی بن الحسین قال: کنت جالساً مع أبی ونحن زائرون قبر جدنا  (علیه‌السلام) ، وهناک نسوان کثیرة إذ أقبلت امرأة منهن فقلت لها: من أنت یرحمک الله؟ قالت: أنا زیدة بنت قریبة بن العجلان من بنی ساعدة. فقلت لها: فهل عندک شیئاً تحدثینا؟ فقالت: إی والله حدثتنی أمی أم العارة بنت عبادة بن نضلة بن مالک بن عجلان الساعدی أنها کانت ذات یوم فی نساءٍ من العرب إذ أقبل أبو طالب کئیباً حزیناً فقلت له: ما شأنک یا أبا طالب؟ قال: إن فاطمة بنت أسد فی شدة المخاض ثم وضع یدیه على وجهه فبینا هو کذلک إذ أقبل محمد صلى الله علیه وسلم فقال له: ما شأنک یا عم؟ فقال: إن فاطمة بنت أسد تشتکی المخاض فأخذ بیده وجاء وهی معه فجاء بها إلى الکعبة فأجلسها فی الکعبة ثم قال: اجلسی على اسم الله قال: فطلقت طلقة فولدت غلاماً مسروراً نظیفاً منظفاً لم أر کحسن وجهه فسماه أبو طالب علیاً وحمله النبی صلى الله علیه وسلم حتى أداه إلى منزلها. قال علی بن الحسین علیهم السلام: فوالله ما سمعت بشیء قط إلا وهذا أحسن منه.[9]

امام سجاد  (علیه‌السلام)  فرمود: با پدرم نشسته بودم و به زیارت پیامبر  (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  آمده بودیم در آنجا زنان زیادى بودند ناگاه زنى از آنان رو به ما کرد. به او گفتم تو کیستى خدا تو را رحمت کند؟ جواب داد: من زیده دختر قریبه بن عجلان از قبیله بنى ساعده هستم. به او گفتم: آیا چیزى دارى به ما روایت کنى؟ گفت: آرى به خدا. روایت کرد مرا مادرم ام عماره دختر عبادة بن نضلة بن مالک بن عجلان ساعدى که روزى در میان زنان عرب بودم که ابوطالب در حالى که محزون و دل گرفته بود، وارد شد به او گفتم: اى ابوطالب چه مى‏شود تو را؟ گفت: فاطمه بنت اسد در حال زایمان است. سپس دستش را روى صورتش گذاشت. ما آنجا بودیم که ناگاه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم وارد شد.گفت: اى عمو تو را چه مى‏شود؟ جواب داد: فاطمه بنت اسد از شدت درد زایمان مى‏نالد. پس دست ابو طالب را گرفت و به همراه فاطمه به سوى کعبه آورد و در کعبه نشاند. سپس به فاطمه فرمود: بنشین به نام خدا. همان موقع دردی او را گرفت. سپس پسرى پاکیزه زائید. ابوطالب نام او را «على» گذاشت و پیامبر او را برداشت تا به منزل فاطمه رساند. على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: به خدا قسم [در خصوص ولادت على  (علیه‌السلام) ] هیچ چیزى نشنیدم مگر این‌که این از همه بهتر بود.

  1. گزارش‌های غیر مسند

ناقلان حدیث در پارهای موارد، بی‌آنکه سلسله راویان را بیاورند، تنها متن روایت را گزارش کردند. این امر لزوماً به معنای فاقد سند بودن یک روایت نیست، بلکه می‌تواند به لحاظ رعایت اختصار یا اُموری مانند شهرت آن روایت و ... باشد. تعدادی از گزارش‌های بدون سند، پیرامون ولادت در کعبه به قرار زیر است:

یکم: امام سجاد  (علیه‌السلام)

رُوِی أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفُضَیلِ الدَّرْوَقِی عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ ع یقُولُ‏ إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ وَ هِی فِی الطَّوَافِ فَدَخَلَتِ الْکَعْبَةَ فَوَلَدَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فِیهَا.

قال عمر بن عثمان ذکرت هذا الحدیث لسلمة بن الفضل فقال حدثنی محمد بن إسحاق عن عمه و موسى بن بشار أن علی بن أبی طالب ع ولد فی الکعبة.[10]

از ابو حمزه ثمالی روایت شده است که گفت از امام سجاد  (علیه‌السلام)  شنیدم که فرمود: فاطمه بنت اسد را درد تولد نوزاد فرا گرفت، در حالی که مشغول طواف بود. پس داخل کعبه شد و علی بن ابی‌طالب  (علیه‌السلام)  را در آنجا به دنیا آورد.

عمر بن عثمان گفت: این حدیث را برای سلمة بن فضل گفتم او گفت: محمد بن اسحاق از عمویش و موسی بن بشار برایم گفتند که علی بن ابی‌طالب  (علیه‌السلام)  در کعبه تولد یافت.

نویسنده در مقدمه این کتاب می‌نویسد:

و أنا إن شاء الله أفتتح لکل مجلس منها بکلام الله تعالى ثم بآثار النبی و الأئمة ع محذوفة الأسانید فإن الأسانید لا طائل فیها إذا کان الخبر شائعا ذائعا.[11]

به خواست خداوند برای هر مجلس، نخست با کلامی از خداوند تعالی سپس آثار رسول خدا و ائمه علیهم السلام، با حذف اسانیدشان شروع می‌کنم؛ زیرا وقتی که خبر گسترش و شیوع داشته باشد [آوردن] اسانید، فایده­ای ندارد.

دوم: امام صادق  (علیه‌السلام)

[زیارة اخرى لأمیر المؤمنین صلوات الله علیه‏] زَارَ بِهَا الصَّادِقُ  (علیه‌السلام)  فِی سَابِعَ عَشَرَ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عَلَّمَهَا لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِی قَالَ: إِذَا أَتَیتَ مَشْهَدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ  (علیه‌السلام)  فَاغْتَسِلْ غُسْلَ الزِّیارَةِ ... وَ قُل: ... السَّلَامُ عَلَیکَ یا وَالِدَ الْأَئِمَّةِ ... السَّلَامُ عَلَیکَ یا مَنْ‏ وُلِدَ فِی‏ الْکَعْبَة.[12]

[زیارت دیگر برای امیر مؤمنان  (علیه‌السلام) ] که امام صادق  (علیه‌السلام)  در هفده ربیع الاول در هنگام طلوع خورشید، با آن [عبارات] علی  (علیه‌السلام)  را زیارت و آن را به محمد بن مسلم تعلیم نموده است. فرمود: آنگاه که نزد امام  (علیه‌السلام)  آمدی، غسل زیارت به جای آور ... سپس بگو: سلام بر تو ای پدر امامان ... سلام بر تو ای کسی که در خانه خدا تولد یافتی.

سوم: امام صادق  (علیه‌السلام)

عن الصادق  (علیه‌السلام)  ان فاطمة ابنة أسد قالت لما حملت بعلى رآنی رسول الله صلى الله علیه وآله بعد أربعة أشهر فقال إن معک حملا یا أماه قلت نعم قال إن ولدتیه ذکرا فهبیه لی أشدد به أزری وأشرکه فی أمری فسمعه أبو طالب فقال عزیزی انا غلامک وفاطمة جاریتک ان ولدت ذکر أو أنثى فهو لک فلما تمت شهوری طفت بالبیت ثلثا فضربنی المطلق فاستقبلنی محمد وقال مالی أرى وجهک متغیرا قلت ضربنی المطلق قال فرغت من الطواف قلت لا قال طوفی فان اتى علیک أمر لا تطیقینه فادخلی الکعبة فهی ستر الله فلما کنت فی السابعة وعلانی مالا أطیقه دخلت الکعبة فلما توسطتها بإزاء الرخامة الحمراء ولدت علیا ساجدا لله فسمعته یقول سبحانک سبحانک ...[13]

امام صادق  (علیه‌السلام)  فرمود: فاطمه بنت اسد گفت: آنگاه که به علی  (علیه‌السلام)  باردار شدم، رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از چهار ماه مرا دید و به من فرمود: ای مادر همانا حَملی با توست. گفتم: بله. فرمود: اگر فرزندت پسر بود او را به من ببخش تا به وسیله او پُشتم را محکم کنم و او را شریک در کارم گردانم. ابوطالب این سخن پیامبر  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را شنید و گفت: ای عزیز من، همانا من غلام تو و فاطمه بنت اسد کنیز توست. اگر فرزند او پسر یا دختر بود برای توست. آنگاه که مدت حمل تمام شد، دور کعبه سه بار طواف کردم. ناگاه مرا در ولادت فرزند فرا گرفت. در این هنگام رسول خدا  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به سوی من آمد و گفت: چه شد که چهره‌ات را متغیر می‌بینم؟ گفتم: درد زایمانم گرفت. فرمود: آیا از طواف فارغ شدی؟ گفتم: نه. فرمود: طواف کن اگر پیشامدی رُخ داد که نمی‌توانی تحمل کنی داخل کعبه شو که همانا محل پوشش الهی است. آنگاه که در دور هفتم بودم و درد بالا گرفت، داخل کعبه شدم و زمانی که در مقابل سنگ قرمز [داخل کعبه] قرار گرفتم علی [ (علیه‌السلام) ] را به دنیا آوردم در حالی که به سجده افتاد و شنیدم که می‌گفت: سبحانک سبحانک.

چهارم: عتّاب بن اُسَید

رُوِی عَنْ عَتَّابِ‏ بْنِ‏ أُسَیدٍ أَنَّهُ قَالَ: وُلِدَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ  (علیه‌السلام)  بِمَکَّةَ فِی بَیتِ اللَّهِ الْحَرَامِ یوْمَ الْجُمُعَةِ لِثَلَاثَ عَشْرَةَ لَیلَةً خَلَتْ مِنْ رَجَب‏.[14]

از عتاب بن اسید روایت شد که گفت: علی بن ابی‌طالب  (علیه‌السلام)  در مکه، در خانه خدا و در روز جمعه، در سیزدهم ماه رجب، تولد یافت.

پنجم: على بن حسین مسعودی

روی ان فاطمة بنت أسد لما حملت بأمیر المؤمنین  (علیه‌السلام)  کانت تطوف بالبیت فجاءها المخاض و هی فی الطواف فلما اشتد بها دخلت الکعبة فولدته فی جوف البیت‏.[15]

روایت شده که فاطمه بنت اسد در آن موقعى که به أمیر المؤمنین  (علیه‌السلام)  حامله بود، طواف کعبه می‌کرد که درد زائیدن او را فرا گرفت، همین‏که درد زائیدنش شدت یافت داخل خانه کعبه شد و على بن أبی طالب  (علیه‌السلام)  را در میان خانه کعبه به دنیا آورد.

 

در ادامه و قسمت دوم این نوشته اقوال علما شیعه و اهل تسنّن در تولد حضرت در کعبه را مطالعه بفرمایید.
امیر المؤمنین علیه‌السلام تنها مولود کعبه (۲)

 

[1] ابن طاووس، على بن موسى‏ (متوفای 664)،الیقین باختصاص مولانا علی  (علیه‌السلام)  بإمرة المؤمنین، ص 191.

[2] الشعیری، محمد بن محمد، (متوفای قرن 6)، جامع الاخبار، ص 16، ناشر: مطبعة حیدریة.

[3] القمی، شاذان بن جبرئیل، (متوفای 660هـ) الفضائل، ص 54 الی 56، ناشر : منشورات المطبعة الحیدریة ومکتبتها - النجف الأشرف، ال چاپ : 1381 - 1962 م.

[4] المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏35، ص: 106، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.

[5] طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم‏ (متوفای قرن 5)، نوادر المعجزات، ص 32 الی 33.

حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات ص 18، ناشر: محمد کاظم الشیخ صادق الکتبی منشورات المطبعة الحیدریة فی النجف 1369 هج‍ - 1950 م سال چاپ: 1369چاپخانه: الحیدریة نجف.

[6] الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الأمالی، ص 194 الی 195، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای 381هـ)، علل الشرائع، ج 1 ص 135 الی 136، تحقیق وتقدیم : السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، الطبع: 1385 - 1966 م.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین،(متوفاى381هـ)، معانی الأخبار، ص 62، ناشر: جامعه مدرسین، قم‏، اول، 1403 ق‏.

[7] الطبری، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم (متوفای525هـ)، بشارة المصطفى (صلى الله علیه وآله) لشیعة المرتضى  (علیه‌السلام) ، ص 27، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، طبع ونشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة الطبعة: الأولى1420 ه‍ .

[8] الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی، ص 706 الی 707، تحقیق : قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم ، الطبعة: الأولى، 1414هـ

[9] ابن المغازلی، علی بن محمد ،(متوفای 483هـ)، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب  (علیه‌السلام) ، ج1 ص 26، تحقیق: أبو عبد الرحمن ترکی بن عبد الله الوادعی.

[10] النیسابوری ، ابو علی محمد بن الفتال (الشهید 508هـ) ، روضة الواعظین ، ص81، تحقیق: السید محمد مهدى السید حسن الخرسان، ناشر: منشورات الرضی ـ قم.

[11] النیسابوری ، ابو علی محمد بن الفتال (الشهید 508هـ) ، روضة الواعظین ، ص 1، تحقیق: السید محمد مهدى السید حسن الخرسان، ناشر: منشورات الرضی ـ قم.

[12] المشهدی، الشیخ أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علی (متوفاى610هـ)، المزار، ص 205 الی 207، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة : الأولى ، رمضان المبارک 1419هـ .

[13] ألقاب الرسول وعترته، تالیف: من قدماء المحدثین، ص 17، ناشر : مکتب آیة الله العظمى المرعشی النجفی - قم

[14] الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، مصباح المتهجد، ص 819، ناشر : مؤسسة فقه الشیعة - بیروت لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1411 - 1991 م.

[15] مسعودى، على بن حسین‏، اثبات الوصیة، ص 133، ناشر: انصاریان‏

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۳ ، ۰۰:۰۴